خلاصه ماشینی:
"در همین زمینه باید در نظر داشت که چون ساخت سیاسی ایران عهد ایلخانی تلفیقی از ساختار امپراتوری مغول و سنن اجرایی ایرانی بود و آنچه به امور شهرها و اداره و اجرای احکام بر آنها مربوط میشد،به وسیلهی دیوان سالاران ایرانی انجام میشد؛شهرها به طور مستقیم رویاروی رفتار مغولان نبودند.
قطعا حملات مغول و خسارات ناشی از آنکه یأس و نومیدی با خود داشت،نابسامانی و بههم ریختگی ساختار منظمتر قبلی که زمینهی ظهور تشکیلات خودجوش را فراهم میکرد،سقوط خلافت عباسی که نگاه قالبی و تعریف شده از شریعت را در دستور کار داشت،تلاشهای علمی بزرگان متصوفه که عرفان و اشراق را درهم آمیخته بود و تسامح کلی مغولان که هموار کنندهی راه بود،در این زمینه نقش مهمی داشته است.
تساهل مغولان و فکر و فرهنگ ابتدایی آنها در مقایسه با ایرانیان و لزوم رعایت ملاحظات اقتصادی آنچه میتواند تحت عنوان معماری،اقتصاد و تمدن عهد ایلخانی مطاب شود،به طور مشخص در این دوره نمودهای ویژهی خود را عرضه میکند و سیاسی هم در این بین نقش مؤثری ایفا کرد و از همان ابتدا،سران حکومت ایلخانی را به کنار آمدن با مبانی زیست شهری مجبور کرد.
تشکلهای اقتصادی و اجتماعی در حیات شهری ایران حضور ادارهی امور عملی جامعه بر پایهی سنن اجرایی ایرانی و قرار داشتن بخش گستردهای از کشور در دست حکومتهای محلی و نقش خاص طبقهی حاکمه در تمامی شهرها،از وجود کهندژ با هر عنوانی دیگر حکایت دارد حضور فعالتر اصناف و پیشهوران در امور سیاسی و اجتماعی و فعالیت بیشتر تصوف و جرگههای اخوت و فتوت در این زمان حاکی از آن است که جامعهی عصر ایلخانی تا حدودی فعال بوده و رویکردهای پویاتری در پیش گرفته است داشتند،منتهی بیشتر تحت کنترل دستگاه حکومتی بودند و استقلال عمل زیادی نداشتند."