خلاصه ماشینی:
"اگرچه از آنجا که هری،برخلاف قهرمانان داستانهای رئالیسم جادویی،از دنیایی به دنیای دیگر میرود و طبیعتا راوی نیز روایتگر شگفتیهایی است که هنگام مشاهده ویژگیهای متفاوت این دنیای جدید میبیند،با این حال و پس از از بین رفتن این تازگی،همه چیز روال عادی خود را پی میگیرد و فرار بانوی تابلو از تابلوی رمز ورود و یا بازگشت هری به زمان واقعی و نجات دادن خود،بدون هیچگونه شگفتی و یا تمایزی با اتفاقاتی طبیعی هم چون رفتار خاله پتونیا و عمو ورنون روایت میشود.
اما پیش از آنکه به بررسی شباهتهای ساختارهای اسطورهای و هری پاتر بپردازیم،نقل گفتهای از استراوس،در جایگاه اسطوره به عنوان جهان شمولترین نوع روایت و کلام برای فهم یکی از علل همهگیر شدن داستانهای هری پاتر،مفید به نظر میرسد:«در (به تصویر صفحه مراجعه شود) این نقطه میتوان نکتهای را مطرح کرد که کمک میکند اصالت اسطوره در ارتباط با سایر پدیدههای زبانی روشن شود.
بدین ترتیب،مفهوم کودک که همیشه در ادبیات کودک و نوجوان،مفهومی عمیق و مترادف با زلالی،سادگی و معنویت بود،به کودکی مصرفگرا تبدیل میشود که از ارزشهای عمومی تبعیت میکند و برخلاف شازده کوچولو،پیپی جوراب بلند و آلیس،هیچ گاه در پی وارونه کردن ارزشهای مقبول جامعه نیست و این که آیا این امر نشاندهنده نفوذ قدرت در پنهانیترین لایههای افکار عمومی است یا نه و این که استقبال شگفتآور و غیر قابل پیشبینی از کتابهای هری پاتر،در مقابل استقبالی که حدود چهار دهه پیش از کتابی هم چون شازده کوچولو شد،خبر از چه تغییرات اجتماعی در سطح جامعه جهانی میدهند،سوالاتی است که باید در فرصتی دیگر و توسط کارشناسان علوم اجتماعی به دقت بررسی شود."