خلاصه ماشینی:
"سومین دسته از سؤالات ما،به مقایسهتطبیقی«عالم آرای عباسی با دیگر آثار مورخانایرانی،باز میگردد،سؤالاتی از این سنخ رهنمود ما،در کار شد: نقد و ارزیابی تاریخنگاریاسکندر بیگ منشی در عالم آرای عباسی نفیسه واعظ شهرستانی عالم آرای عباسی نگارش:اسکندر بیگ منشی تصحیح:دکتر رضوانی ناشر:دنیای کتاب،چاپ اول،1377 چرا اسکندر بیگ منشی«حلقه اتصال تاریخ»است؟آیا کتاب او دورهای را به دوره دیگر وصلکرده و یا پیوندهایی ما بین سنن تاریخنگاری قبلو پس از خود برقرار کرده؟بدین قرار،آیا میتوانیمعالم آرای عباسی اسکندر بیگ منشی را حلقهمفقوده زنجیره تاریخنگاری ایرانی بدانیم؟عالم آرای عباسی در جمع منابع تاریخی بهخصوص سرگذشت نامهها،چه جائی دارد؟و بافرض حذف این کتاب،تصور و شناختی که تاکنوناز صفویه و شاه عباس اول،شکل گرفته،به چهصورت در میآمد؟آیا عالم آرای عباسی را میتواناثر منحصر به فردی دانست؟در این صورت،چرااینقدر که سیاست نامه خواجه نظام الملک وجامع التواریخ رشیدی،در خاطره و مورد مثالآشنایان و محققان تاریخ است،این کتاب کمترمورد اقبال قرار گرفته است.
به نظر میآید ماهیت نظام مطلقه واستیلاجویانه شاهان صفوی به خصوص ممدوح اوشاه عباس،از انتقاد و گاه صرف بیان حقیقت بهتلخی روی بر میتافته و متقابلا به متملقان واغراقگویان خود،میدان میدادهاند و آنگاه کهاسکندر بیگ خود اعتراف میدارد که یکی از اهدافنگارش سرگذشت نامه شاه عباس تقرب بیشتر بهدرگاه اوست،ما را چه جای دفاع از این شیوهتاریخنگاری آگاهانهای که برگزیده است،باقیمیماند؟ تنها شاید نه یک همدلی و همذات پنداریکه تلاش برای درک موقعیت نویسنده«تاریخسفارشی»و مورخ دربار شاه عباس بزرگ بودن،شیوه تاریخنگاری این مؤلف را برایمان توجیهنماید،که از سویی تلاش گاه مذبوحانهای برایامانتداری و«منصفانه نگریستن»دارد و از سویدیگر عالم آرای عباسی مشحون از جانبداریهایبیامان اسکندر بیگ میشود."