چکیده:
قلندر یکی از واژههای ناشناختهی زبان فارسی است که از ریشه و اشتقاق و نهاد نخستین آن آگاهی درستی در دست نیست.در بسیاری از واژه نامههای زبان فارسی این واژه نیامده است.سایر واژه نامهها نیز کمکی به شناخت اشتقاق آن نمیکنند.در پارهای موارد نیز با برایند سازی و اشتقاق عامیانه به صرت غیر علمی ریشهای برای آن بیان شده است.
در این گفتار با استفاده از ویژگیهای معنایی و نسبتهایی که به قلندران دادهاند و نیز با بهرهگیری از معیارهای زبانشناسی، اساس اشتقاق،ریشه و مفاهیم ضمنی واژهی قلندر با توجی به آثار ادبی زبان فارسی و نشان دادن گونههای مختلف کاربرد این واژه، تبیین شده است.
خلاصه ماشینی:
"قلندر یکی از واژههای ناشناختهی زبان فارسی است که از ریشه
بسیاری از واژه نامههای زبان فارسی این واژه نیامده است.
قلندر یکی از واژههای ناشناختهی زبان فارسی است.
در بسیاری از واژه نامههای زبان فارسی واژهی قلندر دیده نمیشود،ازینقرار:
قلندر آمده،توضیحاتی داده شده است که هیچ کدام کمکی به شناخت ریشه و
بگویم با تو یک معنی دیگر قلندر پنج حرف است ای برادر
کرده است،سرانجام،به این نتیجه میرسد که قلندر مبدل از کلانتر است و جزء
پژوهشگران این رشته نمیتوان به معنی و ریشهی درست واژهی قلندر دسترسی
ادبیات فارسی به قلندر داده شده است،میتوان بهرهگیری کرد و آن جنبه،
(دیوان بابا طاهر عریان،ص 92)هم چو قلندر شده از دست تو خانه فروشی،امل عشوه خر
(دیوان امیر علیشیر،ص 333)در طریق عاشقی اهلی«سر و سامان»مجوی هرکه این ره میرود باید قلندر بودنش
(مثنویهای امیر حسینی،ص 49)-همراه زاهد چون نیست ممکن بخش قلندر راه بیابان
-ما با غم خویشیم و تو با غصهی خویشی این بخش قلندر بود و راه بیابان
(دیوان پیر جمال اردستانی،ص 481)مایی قلندران معنی در لنگر خوش هوای دینی هستیم مجردان اطراف سیاح جهان زقاف تا قاف
میرسد که خود واژهی قلندر باید به معنی آواره و بیخانمان باشد.
آثار زبان فارسی نیز سلندر به همین معنی کاربرد دارد:-بگفت احوال آن مرد قلندر که کردم در بیابانش سلندر
واژههای زبان فارسی در زبانهای هند و اروپایی،نیز دیده شده است.
در زبان فارسی در آغاز نام مکانهای فراوانی دیده شده است.
درین صورت،معادل این واژه کلندر و بعدا قلندر به
31-جمال الدین عبد الرزاق،(0331)،مصحح دکتر وحید دستگردی،تهران
94-عبد الواسع جبلی،(6352)،مصحح ذبیح الله صفا،تهران،انتشارات امیر کبیر."