چکیده:
تاکید بر هم جوشی علم و فناوری، جامعه و طبیعت، بین، فرا و چند رشته ای بودن تولید دانش و ناسودمندی تمایز بین پدیده ها و علوم انسانی و غیرانسانی (طبیعی) و دیگر تمایزات و دو گرایی های رایج در جامعه شناسی و مطالعات علم و فناوری، مهم ترین مختصات و ویژگی های جامعه شناسی علم بعد از مرتن و کوون یا جامعه شناسی علم فناوری است. در این نوع جامعه شناسی، کار اصلی علم فناوری خلق شبکه های بزرگتر، قوی تر و مفصل تر از طریق فرایند اجتماعی - فیزیکی ترجمه و تحویل است. این کارکرد در واقع، تجلی شرایط حاکم بر روانه ها و سیاست های تولید، توزیع و مصرف علم فناوری، به ویژه علم فناوری های نوین (مثل بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی، نانوبیوتکنولوژی و تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات) در دانشگاه ها و موسسه های پژوهشی کشورهای شمال یا توسعه یافته است. این مقاله فرایند تکوین و امواج فکری جامعه شناسی علم به عنوان زیر شاخه ای مهم و تا حدودی جدید از جامعه شناسی و تحولات آن را بعد از رابرت کینگ مرتن (2003-1910) و تمس ساموئل کوون (1996-1922) به طور کلی مرور کرده و بر نظریه کنشگر - شبکه (ANT)، به مثابه رویکردی تلفیقی، کارا، مسلط و روبه رشد تاکید می کند. از سوی دیگر، این مقاله به طور خلاصه به درس های بالقوه چنین تحولاتی بر سیاست های تولید، توزیع و مصرف علم فناوری در دانشگاه ها و دیگر مراکز مرتبط در ایران، به عنوان یک کشور در حال توسعه (جنوب) می پردازد.
خلاصه ماشینی:
"بعد ار مرتن و کوون یا جامعهشناسی علم فناوری است.
علم و تحولات فعلی و آتی این زیرشاخه نسبتا جوان جامعهشناسی است.
جامعهشناسی را بعد از دو پدرخوانده آن،یعنی رابرت مرتن و تامس کوون،با تأکید بر نظریه کنشگر-شبکه بررسی میکند.
روی سیاستهای علم فناوری دانشگاهها و دیگر مراکز مرتبط ایران،از مباحث دیگر این مقاله است.
بر این فرضیه اساسی مبتنی است که علم را نمیتوان خارج از جامعه متصور شد و در نتیجه تمایز میان
جامعهشناسی علم فناوری یا نظریه کنشگر-شبکه مهمترین نظریه یا نحله فکری رشتهء پویا و جدید
جامعهشناسی علم فناوری:نظریه کنشگر-شبکه( ant )
به عبارت بهتر،نظریه کنشگر-شبکه نظریهای اجتماعی با محوریت علم فناوری است که در آن فرض
تحلیل گفتمان؛و بر این نکته اصرار میورزد که علم فرایند مهندسی نامتجانسی است که در آن کلیه
آنچه نظریه کنشگر-شبکه بر آن تصریح دارد این است که توانایی موجودات انسانی
علم فناوری خلق شبکههای بزرگتر،قویتر و مفصلتر از طریق فرایند ترجمه و تفهیم است.
پیروان این نظریه،موفقیت علم فنآوری را باید نسبت داد به:الف)توانایی شبکههای علمی در وادار
بررسی فرایند توسعه جامعهشناسی علم و امواج سهگانه یاد شده نشاندهنده این واقعیت است
معرفتشناسانه در مطالعات اجتماعی علم و نسبت آن با قطببندی کلاسیک طبیعت و جامعه است.
این نسبت جامعه و طبیعت را"عدمتقارن"پیش از بلور و کوون(جامعهشناسی معرفت علمی)
برداشت جایی برای طبیعت لحاظ نشده است و علم دیگر براساس شواهد تجربی و طبیعی اعتبار
موج سوم:علم و جامعه به مثابه سوژهای برای تکامل مشترک(نظریه کنشگر-شبکه):علم و
درس یا پیام اساسی که جامعهشناسی علم فنآوری یا نظریه کنشگر-شبکه میتواند به"