خلاصه ماشینی:
"وی در دوران پرفرازونشیب حیات سیاسی خود،که در این نوشته به شمهای از سرآغاز آن اشاره خواهد شد،هم در عرصهء عمل انقلابی و هم در زمینهء طرح اندیشههای نو تجارب گوناگونی را پشت سر داشت،ولی در این میان با نقش مهم او در تشکیل فرقهء دموکرات آذربایجان در سالهای بعد از شهریور 0231،نام پیشهوری بیش از هرچیز دیگر بار رشته تحولاتی عجین گشت که سوای انبوهی از ارزیابیهای متفاوت و متعارض-از تعبیر به تجزیه طلبی گرفته تا تفسیر به تحقق حقوق دموکراتیک اقوام-اساسا طرح و بحثی بود در ارتباط با موبضوع ساماندهی سیاسی.
» یکی از مهمترین نکاتی که پیشهوری در این مقاله به درستی شناخته و مورد نقد قرا رمیدهد، صورت اولیه و ابتدایی خط مشیای بود که در آستانهء تبدیل به یک سیاست رسمی در قبال ایلات و اقوام ایران قرار داشت؛خطمشیای برتجارب شکست خوردهء کشورهایی چون عثمانی که تاریخ گواه نادرستی آنها بوده است: «ما چون میدانیم رجال امروزی این عقاید را تصورات باطل میدانند،به ایشان حمله و تعرض نمیکنیم ولی به آنها که خود را از ملت میدانند،میگوییم که در موضوع ایلات سهو بزرگی را مرتکب میشوند.
اگر بنا باشد نویسندهها این فکرها را تلقین و حکومت نیز سیاست سابق را تعقیب کند،قطعا از میان اهالی ولایات،ملتهای جدیدی به زور احداث میکنند و دست خارجی نیز آنها را تایید کرده،یک دفعه ملتفت میشویم که هرجومرج مملکت را احاطه کرده است و فلان قسمت ایران را انگلیسها مثل بین النهرین به اسم استقلال فلان طایفه در تحت تسلط خود درآورده است."