خلاصه ماشینی:
"بابک دربیگی گیلهوا از مشکلات مطبوعات کشور یکی هم آن است که اکثر نشریات در تهران به چاپ میرسند و بدین ترتیب هم توجه آنها به مسائلی که خارج از تهران وجود دارد کم است و هم دست خوانندهء شهرستانی از آنها کوتاه.
اگر فقط یک چاپخانه بزرگ و مجهز به انواع ماشینهای چاپ در گیلان وجود داشت، میتوانست هر صبح و عصر دو روزنامه چاپ کند و هر روز هفته را هم مشغول باشد-چرا که هم اکنون 01 هفتهنامه و نشریه در گیلان چاپ میشود که همه آنها بدون استثنا با مشکل چاپ مواجهاند-چه بهتر از این؟هم ارج معنوی دارد، هم افتخار تاریخی،هم جیب مدیر آن همیشه پر است.
اگر دولت قرار است تسهیلاتی را در اختیار مطبوعات قرار دهد بیاید از طریق ادارات متبوع خود در استانها عمل کند تا در محل کاغذمان را تحویل بگیریم و این همه وقت و خرج راه و هزینه حملونقل و انبارداری و چند بار دستبهدست شدن کاغذ پیش نیاید که نه ما از نفس بیفتیم و نه کاغذ از حیز انتفاع.
وقتی برای گرفتن امتیاز گیلهوا پیگیر کار بودم به ایشان مراجعه کردم و گفتم حیف است جنابعالی مدیر کل استانی باشید با سوابق درخشان فرهنگی که فقط دو نشریه در آن چاپ شود(آن زمان فقط دو هفتهنامه نقش قلم و کادح چاپ میشد)خیلی راحت برگشت و گفت کاش همین دو تا هم نبود!همین شخص در سالهای آخر تولیتش که تعداد نشریات گیلان به 8 یا 9 عنوان رسید(و گیلهوا هم یکی از آنها)در جلسات مختلف با تبختر میگفت که بله گیلان فلان قدر نشریه دارد و ما در کشور چنینیم و چنان!این نوع دوست داشتنها و علاقهها کلیشهای و باسمهای است."