خلاصه ماشینی:
"در گذشت عقل سلیم نشان میدهد چگونه زمانی که قوانین جامعه،بازتاب حقوقی واقعیت آن نیستند،و در مواردی که قوانین و مقررات برای عموم غیر قابل رعایت میشوند،و نیز در شرایطی که مسئولین دولت در میان پیچوتاب آئیننامهها و مقررات اجرائی پنهان میشوند و از پذیرش مسئولیت میگریزند،شاهد عواقبیها هستیم چون افت کارآیی،رویکرد به تخلف،دیوانسالاری،اعمال سلیقه، تسلط رابطه بر ضابطه...
حال این سؤال پیش میآید که آیا خصلتهای مامورین نتیجه طبیعت و تربیت و فرهنگ آنها است یا در اثر غیر قابل اجرا بودن مقررات به این وضع رسیدهایم؟به گفتهء هاوارد،نتیجه وضع قوانینی که از واقعیت دور باشند،و یا درک و اجرای آنها غیر عملی باشد،قدرت نامتعادلی به بازرسین دولتی میدهد و عملا به اجرا نشدن قانون میانجامد،یا در بهترین حالت،موجب افت کارائی میشود.
انتقاد او از سیستم اداری دولت این است که رعایت آئیننامهها و مقررات از اصل و هدف قانون جدا شدهاند.
» هاوارد میگوید:«تشریفاتی که در سازمانها اعمال میشود و بهانههائی که مسئولین میآورند تا از تصمیمگیری فرار کنند تعجبآور است ولی نتیجه را همه میدانیم:هیچ کاری در دولت انجام نمیشود...
»(ص 581) اثرات این رکود در تصمیمگیری را هاوارد به شکست دموکراسی ربط میدهد:«به قول یکی از مدیران دولتی سی سال است که کسی را ندیدهام که با شوق و علاقه برای دولت کار کند.
عقیدهء هاوارد بر آن است که دولت باید همکاری بیشتری با مردم داشته باشد و قبل از تصویب هر قانون یا صدور یک آئیننامه،آن را به بحث بگذارد تا اثر واقعی آن را در عمل بسنجد."