خلاصه ماشینی:
"فرافکنیهای خیالپردازانهی روان چندگانه در فیلمهای هشت و نیم سال گذشته در مارین باد گراهام پارکز ترجمهی علی شیخمهدی تاکنون فیلم به عنوان اینکه ماهیتا رسانهی تصاویر فرافکنی است،پذیرشی قوی داشته است بهویژه آنکه صدا موجب شده است که این تصاویر به ساختارهای تجربهی روزمره شباهت یابد.
حرکت رو به بالای دوربین در کشاکش با نقاشیهای سقف،چلچراغهای تزئینی،گچکاریهای تجملی سردرها و قوسهای سالنهای وسیع است،در حالیکه صدای خلسهآور راوی خارج از تصویر به جای سقف،از دیدنیهای کف و آنچه که زیر پاست،میگوید:دوربین در سکوت میان این راهروهای طولانی میلغزد و بیننده میتوان به راحتی حرکتی تخیلی بر روی قالیهایی انجام دهد که«آنقدر ضخیم هستند که گامها بیصدا خواهند بود و گوش آنها را در نمییابد»و این فرایند تخیلی واقعا برای ما رخ میدهد زیرا که آنچه بر پرده مشاهده کردهایم مربوط به سقف و هر آنچه بالای سر بوده است و نه زیر پایمان.
تعدا فراوانی نماهای دوربین ذهنی در هشت و نیم وجود دارد و این نکته از همان آغاز فیلم که وارد جهان رویای گوئیدو میشویم،به چشم میخورد؛در صحنههای بعدی به قدری از اینگونه نماها زیاد است که تماشاگر فکر میکند آنچه به عنوان خاطرات و رویاهای گوئیدو میبیند هیچ تفاوتی با جهان واقعی او به هنگام هشیاری ندارد.
او برای اینکه بهرت ببیند،عینکش را بر روی بینی پایین میآورد و ناگهان موسیقی قطع میشود؛ما گوئیدو را میبینیم که در برابر شکاف یک دیوار سرتاسری میایستد این شکاف،دریچهای است به محفظهی آگاهی،به چیزهایی که در نقاط دوردستی از ناخودآگاه ما قرار دارند و ما به کمک تخیل کهن الگویی میتوانیم آنها را حاضر کنیم و ببینیم."