خلاصه ماشینی:
"پس چرا در فیلمهای عامهپسند هالیوود و بازنماییهای گستردهتر فرهنگی که در آنها خانواده رکنی ضروری ضروری محسوب میشود،مادر اغلب غایب است؟بیشتر مادراین که عملا غایبند،مردهاند یا کلا توضیحی دربارهی آنها داده نمیشود،درست در تضاد با پدران غایب که فیلم همواره با تلاش فراوان میکوشد تا غیبت آنها را توجیه کند؛ چون عدهی بسیار زیادی از این مادران غایبند،باید بپرسیم که آیا غیرقابل بازنمایی هستند؟و اگر این طور است،چرا؟ برای پاسخ به این پرسش باید به نتایج خاصی بپردازیم که غیبت مادر در این متون پدید میآورد و اینکه چگونه فیلمهای مذکور تلاش دارند تا آن را جبران کنند.
شاید دور از افریقا چیزی را موفقتر بازنمایی میکند که در سایر فیلمهایی که طی آنها مادر غایب است،غیر قابل بازنمایی است:در این فیلم جایگزینی برای خانوادهی هستهای پیدا میشود.
وقتی مادر متوجه میشود که پسر در کارش شکست خورده است با عصبانیت با او مواجه میشود:«من اینو قبول ندارم!طرز برخوردت باعث شد تا از این محله رونده بشی پس باید خودتو عوض کنی»مادر آشکارا به منزلهی مربی خصوصی تونی نشان داده میشود -نقش او همچون مشاوری کارشناس است،میداند چه موقع آموزش دهد و کی به پسرش امکان بدهد تا دنبال راهش برود.
این سنت نقد پوزیتیویستی،منتقدان را از پرداختن به ساختار ارزشی خود یا روابط پیچیده بین داستان و واقعیت بازمیداشت،در عین حال دیدگاههای شخصی و خصوصا در شرایط مهرورزی اعتبار خاصی داشت، جایی که رابطهی مادر-دختر در تقابل با ایدئولوژی خانوادگی بود و بدینترتیب در مطبوعات مورد بررسی دقیق و بسیار دو سویهای قرار گرفت،نوعی بررسی که عموما دیدگاههای مردسالارانه را تأیید میکرد."