خلاصه ماشینی:
"این امر یکی از رشته استدلالهای ترین مینها را تأیید میکند:«بنابراین فیلم مستند میداند به راحتی به یک سبک تبدیل شود:دیگر یک شیوهی تولید یا نگرشی به زندگی نیست،بلکه تنها عنصری از زیباییشناسی(یا ضد زیباییشناسی)از کار درمیآید.
از میان تمام فیلمهای کاپرا،این زندگی عالی است بهتر از همه حسی از خوشایندی را با درک جلال درمیآمیزد؛با خوشبینیی که ملک خدا را آشکار در دیدرس خود دارد،و امیدی مبتنی بر معادشناسی مسیحی است.
فیلمهای خوشایند و جلال خداوند کسانی از فیلمهایی که جرأت میکنند ما را خوشحال به خانه بفرستند ناراحتاند و به نظر میرسد فرانک کاپرا از آنها میپرسد چه چیز خوش بودن بد است.
تعریف عملی خوشبینی،حتی اگر با زبانی فراگیر بیان نگردد،از این قرار است:«شیوهای از اندیشیدن و زیستن که از یک سو ظرفیت انسان را برای ترقی خودش و کل شرایط انسانی تأیید میکند و از سوی دیگر مدعی میشود که واقعیت غایی،که تحت کنترل خیر است نه شر،اگر این ترقی را تضمین نکند از آن حمایت میکند.
حتی اگر فرار هم موفقیتآمیز نبود،باز هم میشد همین مطلب را در مورد اندی گفت؛همانطور که کلارنس در این زندگی عالی است میگوید:«عجیب است،نه؟ زندگی هرآدمی بر زندگی خیلیهای دیگر اثر میگذاره و وقتی نیست حفرهی ترسناکی باقی میگذاره،نه؟»اندی واقعا حفرهای ترسناک باقی میگذارد:حفرهای که از طریق آن میگریزد.
این زندگی کنونی تنها میتواند زمانی عالی باشد که ما به وعدهی خداوند از طریق مسیحی که برخاسته است تا این که تا پایان زمان با ما باشد و با ما کار کند اعتقاد داشته باشیم."