خلاصه ماشینی:
"فرشته چادرم کو؟ همان طور که ملاحظه میشود،در این دو فیلم،دیدگاه سنتی نسبت به زن و نقش مادری وی در جایی که به ضعف زن منجر میشود و به مرد این اجازه را میدهد که برای رسیدن به مقاصد خود از آن استفاده کند،نقد شده است.
اگرچه در داستان هر دو فیلم،زن مورد نظر با تسلیم شدن به دیدگاه سنتی،از شغل و تحصیل خود صرفنظر کرده و به درون خانه پناه آورده است،اما تحلیلی که فیلم ارایه میدهد این است که مشکل کماکان باقی است؛و زن تنها با مرگ مرد از وضعیت نامطلوب خود رهایی مییابد.
اگرچه تأثیر مستقیم،به نوبهی خود ارزش هنری و جامعه شناختی دارد،ولی در مقایسه با فیلمهای بزرگ تاریخ سینما میتوان گفت ارزش هنری کمتری دارند بنابراین پاسخ این سؤال که چرا فیلمهایی مانند قرمز و دو زن باید در شرایط اجتماعی حاضر ساخته شوند و نه در شرایط و دورههای قبل که ذکر آن رفت،به نظر روشن است:شرایط اجتماعی حاضر اجازهی ساخت چنین فیلمهایی را میدهد، در حالی که در گذشته شرایط برای ساخت موضوعات دیگری چون انقلاب و جنگ آمادهتر بود.
اگرچه تأثیر مستقیم،به نوبهی خود ارزش هنری و جامعه شناختی دارد، ولی در مقایسه با فیلمهای بزرگ تاریخ سینما میتوان گفت ارزشهای هنری کمتری دارند و به همین دلیل است که میتوان پیش بینی کرد پس از مدتی با پیدا کردن موج دیگری از فیلمسازی متأثر از شرایط اجتماعی جدید،این فیلمها نیز به فراموشی سپرده شوند و جای خود را به فیلمهای مقطعی دیگر بدهند."