خلاصه ماشینی:
"آن نوع واقعگرایی که کارنه و پرهور،در دورهء اسکلهء مهآلود و روز برمیآید،به یاد میآورند،بیشتر محصول روحیهء خلاق گروهی بسیار یک دست از هنرمندان است تا یک«جلوهء واقعیت»:طراحی که میتوانست در استودیوهای ژون ویل، یکی از خیابانهای شهر لوهار،یا هتلی در حومهء شهر را آنچنان بازسازی کند که هم جانمایهء آن خیابان و هتل واقعی به نظر رسد و هم به کار جلوههای نورپردازی و زوایای دوربین بیاید؛مدیر فیلمبرداریای که مطابق سبک نوار استودیوهای برلین تعلیم دیده بود و میتوانست که نور و تاریکی را طوری به شکلی نمایشی در کنار هم قرار دهد که ذرهای به اکسپرسیونیسم وامدار نباشد؛فیلمنامهنویس- شاعری که گفتوگوهای بسیار ادبیاش(به کمک قریحه و حرفهایگری بازیگرانی چون ژان گابن،میشل سیمون،ژول بری و آرلتی)اصلا به گزینگویه و اندرز شباهت نداشت؛ بازیگران محبوب و آشنای مخاطبانی که ژان گابن را پیش از شناسایی سربازی فراری یا قاتل حق السکوت بگیر[فیلم] به جا میآوردند...
آنتوان در فیلم مجرم شخصیتهای اصلی را در یکی از قایقهای مسافربرقرار داده است که در سال 7191 از این سوی رود سن به آن سو میرفتهاند،و بههمین واسطه،تصاویر مستند خارق العادهای از پاریس زمان جنگ جهانی اول گرفته است که هم ازدحام مردم را نشان میدهد و هم تابلوهای تبلیغاتیای را که از اصالت و فرانسوی بودن فلان سوپ و بهمان غذا تعریف و تمجید میکنند.
مطالبی که کارنه با (به تصویر صفحه مراجعه شود) خود آورد برای ساختن چندین فیلم کافی بود،و این بسیار به کار پرهور آمد،چراکه او میخواست شخصیت لاسه نر را نیز در دل داستان معرفی کند."