خلاصه ماشینی:
"تجربههای موجود در آفرینش شعرهای مذهبی،ما را به این نکته رهنمون میشود که شاید همین خاصیت سهل و ممتنع بودن باعث شده است شاعران کودک و نوجوان بسیار کمتر از سایر مضمونها به سراغ مضامین مذهبی بروند و از میان آنهایی که خطر کردهاند تعداد اندکی آنهم در مواردی محدود موفق بودهاند.
با کمی تعمق و گرفتن نبض کودکانههایی که تاکنون در مایههای مذهبی آفریده شدهاند،میزان ابتلای سرودهها به یکی یا تمام بیماریهای یاد شده مشخص شده و ما را به سمت میزان موفقیت شاعران کودک و نوجوان در ارائهء پیامهای مذهبی به کودکان و نوجوانان و انس آنها با این مفاهیم، راهنمایی میکند.
در این شعر نیز کودک با مفاهیمی آشنا سروکار دارد؛ پیش هم نشستن،نوازش کردن،دوست بودن: کاش روزی مینشستی پیش من میکشیدی دست خود را بر سرم شاد میکردی مرا با خندهات دوست بودی با من و با خواهرم چونکه روزی مادرم میگفت تو دوست با یک بچه آهو بودهای خوش به حال بچه آهویی که تو توی صحرا ضامن او بودهای» شعرهای«گنبد رضا»و«چلچراغ مشهد»از شکوه قاسمنیا نیز با تکیه بر موسیقی و وزن به عنوان ابزار اصلی و تکههای کوتاهی که بهسادگی در ذهن بچهها مینشیند،شعرهای موفقی بودهاند حتی میتوان شعر«بهار»از«جعفر ابراهیمی»را جزو نمونههای موفق اینگونه اشعار مثال زد که در آن،حس و عاطفه:«با دستی از شکوفه/از راه خواهد آمد/در لحظهای پر از گل ناگاه خواهد آمد» در کنار توجه به زبان و مفاهیم قابل توجه برای کودکان و نوجوانان:«خورشید،شاید آن روز/از غرب دربیاید/یا شاید عمر خورشید/آن روز سر بیاید»و پیامی نهایی:«آن روز آخرین روز/از عمر انتظار است/پایان فصل سرما/آغاز نوبهار است» شعری خوب آفریده است."