خلاصه ماشینی:
"با توجه به سیر منطقی روند اجتماعی شدن،به نظر میرسد یکی از رسالتهای ادبیات کودکان بایستی آشنا کردن کودک با محیط خانواده در درجه اول و در درجات بعدی جمع دوستان و سپس جامعه در حدی باشد که برای او قابل درک است.
با توجه به جدولهای شماره 3 و 4 که نشان میدهند بیشتر داستانها تخیلی هستندو در طبیعت اتفاق میافتند،وجود اکثریت قهرمانان دانشآموز در برابر دیگر فعالیتهای اقتصادی شاید تعجبآور باشد!در اینجا باید اضافه کنیم قهرمانان بیکار و یا قهرمانانی که فعالیت اقتصادی نامشخصی دارند (81/54 درصد از کل قهرمانان انسانی داستانها)در واقع قهرمانان داستانهای تخیلی هستند،در حالی که قهرمانان داستانهای واقعگرا(91/34 درصد از کل داستانها)،فعالیت اقتصادی مشخصی دارند و غالبا در یکی از بخشهای عمدهء فعالیتهای اقتصادی در امر تولید و یا خدمات شرکت دارند.
علت این میزان زیاد را شاید بتوان ناشی از جذابیت قهرمان خردسال برای کودکان دانست که نویسندگان را وا میدارد قهرمان داستان خود را بیشتر بین کودکان انتخاب کنند.
به نظر میرسد مورد پسران ناشی از آزادی عمل بیشتر پسران و بیجهت دردانه و عزیز بودن بعضی از آنها در جامعه باشد که طبیعتا در ادبیات کودکان نیز انعکاس یافته است.
علت بیشتر بودن میزان قهرمانان زن با روحیه شاد و بانشاط در مقایسه با مردان(86/17 درصد از کل قهرمانان زن نسبت به 89/7 درصد از کل قهرمانان مرد)شاید این باشد که زنان نسبتا از جامعه دور هستندو کمتر میتوانند آلامی را که در بطن جامعه رخ میدهد."