خلاصه ماشینی:
"باوجود آنکه هرکس این غزل را در حفظ خود دارد آن را موافق ضبط سایه(آشیانهء تست) میخواند،و بنده خود نیز جزء همین گروه هستم،اما ضبط خ را بهتر میپسندم: 4 غم جهان مخور و پند من مبر از یاد که این لطیفهء عشقم ز رهروی یاد است خ 27/8 این بیت از 14 نسخهء مأخذ خ فقط در 3 نسخه نیامده.
اختلاف این نسخه با نسخههای ل و سایه تأثیری در بحث ما ندارد: -راه دل عشاق زد آن چشم خمارین پیداست ازین شیوه که مست است شرابت 16/4 -نخفتهام ز خیالی که میپزم،شبهاست خمار صد شبه دارم شرابخانه کجاست 26/6 -چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان که دردسر کشی جانا گرت مستی خمار آرد 111/2 -شرابی بیخمارم بخش یارب که با وی هیچ دردسر نباشد 158/8 -ساقیا لطف نمودی قدحت پر می باد که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد 162/7 -ما را که درد عشق و بلای خمار هست یا وصل دوست یا می صافی دوا کند 181/2 -کو کریمی که ز بزم طربش غمزدهای جرعهای درکشد و دفع خماری بکند 184/6 -از دست برده بود خمار غمم سحر دولت مساعد آمد و می در پیاله بود 209/4 -میی در کاسهء چشم است ساقی را بنا میزد که مستی میکند با عقل و میبخشد خماری خوش 283/6 -از باد از آن باده نسیمی به من آور کان بوی شفا میدهد از رنج خمارم 320/8 -درین خمار کسم جرعهای نمیبخشد ببین که اهل دلی در جهان نمیبینم 350/3 -عبوس زهد به وجه خمار بنشیند مرید فرقهء دردی کشان خوشخویم 372/2 -در چشم پرخمار تو پنهان فنون سحر در زلف بیقرار تو پیدا قرار حسن 386/2 -سلام کردم و با من به روی خندان گفت که ای خمارکش مفلس شرابزده 413/6 -به فریاد خمار مفلسان رس خدا را گر می دوشینه داری 438/3 -ساغر لطیف و پرمی و می افکنی به خاک و اندیشه از بلای خماری نمیکنی 473/3 در هیچیک از این موارد به جز بیتی که اکنون مورد بحث است-خمار به معنی«مخور»ؤ شخص خمارزده به کار نرفته است."