خلاصه ماشینی:
"هربار که نمایشنامهای را به روی صحنه میآورد،دوستداران تئاتر برای دیدن نحوهء کارگردانی او میشتابند و همهء بلیطهای نمایش در چند روز اول به فروش میرسد.
در طول همکاریهای گوناگونی که با تئاترهای بزرگ شهرهای کوچک و بزرگ داشته است،با هنرمندان مختلفی از بازیگر،دکوراتور،نورپرداز و کارگردان آشنا میشود و این افراد گروه کاری او را تشکیل میدهند که تا به امروز آنان را نگاه داشته است؛مثلا«ریشارد پدوزی»10دکوراتور معروف از همان آغاز،همکاری خود را با او شروع کرده است و به آن ادامه میدهد.
عوامل عمودی و بلندی که در روی صحنه درست شده بود که تا جایگاه تماشاگران پیش میآمد و نور سرد و شدیدی که به آن میتابید،دنیای اضطرابآوری را به وجود آورده بود و با برپایی این رابطه میان تالار نمایش و صحنه،تماشاگر به صورت مستقیم وارد ماجرا میشد.
«شرو»تنها آثار قرن بیستم را به روی صحنه نیاورده است،او اپرای لوسیاسیلا اثر «موازات»و نمایشنامههای«ماریو»را نیز کارگردانی کرده است ولی او به قدیمی بودن و سنت کارگردانی این آثار علاقهای نشان نداده و هدفش مورد پرستش قرار دادن نظام اجتماعی و بهانهای برای یافتن بازی جدیدی بوده است.
بعضی از منتقدان عقیده دارند که دنیای زمان و اتاق فوق العاده کوچکتر شده است و شخصیت این خرده بورژواهایی که ادای روشنفکران را در میآورند ناامیدکننده است:«این بیتفاوتی اشخاصی که بیهیچگونه رغبتی به دیوارهای سرد اتاق،اندوهبار برخورد میکنند، این اشخاص تنها که خودخواهی آنها را فراگرفته است به اندازهای از همه چیز و حتی از خودشان دور افتادهاند که دیگر برای ما جالب نیستند.
این نمایشنامه که در مورد الجزیره است همیشه بسیار سر و صدا کرده است و به نظر غیر قابل نمایش میآید."