خلاصه ماشینی:
"چارچوبهای کلی که آنجا تبیین شده به ضروریات دین یا به ضروریات استقرار و تداوم زندگی اجتماعی برمیگردد؛بنابر همین ضوابط است که وزارت ارشاد و واحد بررسی کتاب،در واقع به ناشر و مؤلف کتاب به عنوان یک انسان مسئول نگاه میکند و او را مسئول تشخیص مصلحت و کار خود میداند.
حدود کمتر از 5%از این کتابها به تقاضا و تأکید ناشر،در مورد تشخیص حد و مرز ضوابط برای اظهارنظر به ادارهء کل ارائه میشود و باز ناشر است که میداند با آن کتاب چه کار بکند.
اظهار نظری هم که-باز تکرار میکنم-ادارهء کل چاپ و نشر میکند،برای ناشر الزامآور نیست؛او میتواند کتاب را منتشر کند اما مشکلات بعدی،از جمله اعتراضاتی که ممکن است به دادگاهها و دادسراها منتهی شود،به عهدهء خود ناشر خواهد بود!اینجا یک نظر مشورتی به او ارائه میشود،ولاغیر.
آیا فکر میکنید برای بررسی داستانهای رسیده به ارشاد،صحیح است که یکی از این طیفها استفاده کنید که قطعا نسبت به دیگران بیموضع نخواهند بود؟اصولا چنین دخالتی آیا به هم ریختن خلاقیت یک نویسنده نیست و اثر را از انحصار شخصی او خارج نمیکند؟(با توجه به توصیههایی که گاهی در مورد تغییر بعضی از قسمتهای داستان میشود).
شما سیر ادبیات و هنر به ویژه داستاننویسی ما را چگونه میبینید و در مقایسه با ادبیات جهان چه جایگاهی برای آن میشناسید؟ پاسخ به این پرسشها به اعتباری مشکل است و غالب بحثهای مطبوعات نیز بدین جهت وافی به مقصود نیست که تصور شود خود و خوانندگان ایشان از پیش میدانند که ادبیات و هنر چیست،و حال وقت پرداختن به مسایل ادبی و هنری است."