خلاصه ماشینی:
"»2 همانگونه که میبینیم،حتی روسوی انقلابی نیز با آنکه به وضوح نیتی جز خیر و صلاح ملتش ندارد،دم از تلقین و شست و شوی مغزی کودکان میزند و برای جنگهای آینده با کشورهای دیگر برنامهریزی میکند که نخستین ثمره آن پس از پایان عصر ترور،نظامیگری فرانسه و جنگهای ناپلئونی است که صدها هزار از همان کودکان دست پرورده نظام نوین آموزشی را با نظم و ترتیب به جبههها اعزام کرد و با مساوات و برادری،به کام مرگ کشاند و در اوج خود،به پدیدههای هولناک و چندش آوری همچون سازمان جوانان هیتلری تبدیل شد.
خلاف موج دوم که بیثمر کمر به نابودی مطلق موج اول بسته بود و برای رسیدن به این هدف،حتی از نسلکشی نیز دریغ نکرد،موج سوم با دو تمدن پیش از خود سر سازگاری دارد و قادر و مایل است که ویژگیهای خاص هریک را هرکجا که مفید بود،به کار ببرد.
از سوی دیگر،روش احمقانه یادگیری طوطیوار که از عواقب مدارس موج دومی است(در موج اول به سبب کمبود غذا و دشواری نسخهبرداری پس اگر مرز سنی کودک و نوجوان و کیفیت و کمیت سوادش مبهم و شناور میشود،باید انتظار مشاهده بازتاب این پدیده را در ادبیات و دیگر تولیدات فرهنگی ویژه آنها نیز داشت از متون،این روش بسیار مفید و ضروری بود)، دیگر هیچ جایگاهی در آموزش و پرورش مدرن ندارد.
از آنجا که موج سوم ذاتا تنوعطلب است،به سختی محو و نابودی یکی از این اجزا را تاب میآورد؛نابودی پدیدهای همچون ادبیات کودک که جای خود دارد!ولی شاید همانطور که نویسنده کتاب کمیک ملزم است ویژگیها و قراردادهای خاصی را به کارش تحمیل کند، داستاننویس نیز گاه در قید بندها و تعهداتی گرفتار خواهد شد؛مثلا شاید ناچار شود داستانش را حتما به نحوی بنویسد که بتوان روایتش را در یک بازی رایانهای ادامه داد."