خلاصه ماشینی:
"جلسهء سوم-86/5/11 حکمت سینما شهید سید مرتضی آوینی در بحثهای مربوط به زیبایی،یکی از سؤالاتی که مطرح میشد این بود که مثلا زیبایی یک گل در کجاست؛در گلبرگها،در رنگ آن و یا در تناسب میان اجزای آن؟یا فی المثل،زیبایی یک تابلو در کجاست؟یا مرکز این زیبایی کجاست؟بعد این سؤال بسط پیدا میکند تا به سؤال دیگری میرسید:آیا«زیبایی»یک حقیقت یک قطبی است یا یک حقیقت دو قطبی؟یعنی فقط به آن چیزی که در بیرون از ماست ختم میشود و یا ریشهای هم در درون ما دارد؟این ما هستیم که اشیا را زیبا میبینیم،یا واقعا آن چیزی که به چشم ما زیبا میآید زیبا هم هست؟به عبارت دیگر آن شیء خودش زیباست و ما آن زیبایی را ادراک میکنیم یا اینکه زیبایی برای آن شیء اصلا معنایی ندارد و ما ادراکی از آن شیء داریم که به آن میگوییم:«زیبایی»؟در معنای دوم،زیبایی گل به درون ما ختم میشود و در معنای اول به آن گل،یعنی به آن شیء خارجی.
؟بعد هم در ادامه،این سؤال مطرح است که آیا اصلا جذابیت را باید به خود فیلم به عنوان یک شیء خارجی برگرداند یا اینکه این ما هستیم که چنین احساس و کششی نسبت به سینما و فیلم پیدا میکنیم؟ریشهء جذابیت در درون ماست یا در فیلم؟یک قطبی است یا دو قطبی؟فقط به قطب درون مخاطب برمیگردد،یا تنها به فیلم،یعنی به قطب خارج از ذات مخاطب؟اگر بحث راجع به هنرهایی مثل نقاشی،مجسمهسازی،عکاسی و (به تصویر صفحه مراجعه شود) یا موسیقی میبود،مطلب خیلی سادهتر میبود؛ چون شما در نقاشی فقط با نقش سروکار دارید و در عکاسی با تصویر-یعنی عکاسی و نقاشی منتهی به تصویر و نقش میشود."