خلاصه ماشینی:
"آیا تنها برحسب تصادف این دوگرایش در کنار هم بلافاصله بعد از ظهور رسانهء سینما قرار گرفتند؟چنین مینماید که امکانات این دو گرایش در آغاز کار،هرکدام برای دربرگرفتن تمامی فعالیتهای سینمایی،تا آخرین حد ممکن به کار گرفته شده است.
در سال 7981، مهلیس نیز آگهیی انتشار داد که تفاوت دیدگاهش با لومییر در آن به وضوح ترسیم شده بود: «اینجانبان،مهلیس و رائول12،عمدهء تلاش خود را به خلق صحنههای تخیلی یا هنری،بازآفرینی صحنههای تئاتری و مواردی از این دست معطوف ساخته؛و بدین ترتیب گونهای خاص پدیدآوردهایم که نماهای آن یکسره با نماهای رایج در سینماتوگراف-صحنههایی از خیابانها و زندگی روزمره-متفاوت است.
نتیجهء این نقص فنی بسیار اعجابانگیز بود،چرا که فیلمی پدید آمد که در آن یک اتوبوس بیهیچ دلیلی،به یک نعشکش تبدیل میشد البته لومییر نیز به نمایش رویداد به طور معکوس بی علاقه نبود؛اما مهلیس بود که اول بار از تدابیر و شگردهای سینمایی به نحوی نظاممند سود جست.
از همین رو در بسیاری از فیلمهای موجود-که در زیر به برخی از انواع آنها اشاره خواهیم داشت-مطلقا بازنمایی طبیعت صورت نمیگیرد:فیلمهای انتزاعی تجربی؛سلسلهای بیانتها از فیلمهای تئاتری که زندگی واقعی در آن به خاطر نفس زندگی به تصویر در نمیآید،بلکه از آن برای ارائهء رویداد به شیوهء تئاتری بهره بردهاند؛و بسیاری از فیلمهای فنتزی که در آ?ها با ارائهء رؤیاها و تصورات بیحد ومرز،جهان خارج نادیده گرفته میشود.
چرا که چنین برداشتی از هنر تأییدی براین باور است که کیفیت هنری را باید تنها از آن فیلمهایی بدانیم که در آنها التزام رسانهء سینما به ضبط وقایع نادیده انگاشته شده و میکوشند در قلمروهایی به فعالیت دست زنند که خاص هنرهای زیبا و تئاتر و ادبیات است."