خلاصه ماشینی:
"در نتیجه،بهترین نما برای اینکه اصالت پلان دوم را داشته و از تازگی نیز برخوردار باشد،تغییر نامحسوس پلهای(تغییر از یک اندازه نما به اندازه نمای بعدی)است که این کار را تبدیل اکستریم لانگ شات (E.
(بجز نمای 4 که دوربین به همراه بازیگر،تراولینگ میکند) حضور شب-تاریکی و عدم تشخیص برخی جزئیات بصری-،خلوت بودن خیابان،ماهیت آکسیون دورن صحنه که دقت،بیسروصدا بودن و مخفیانه کار کردن را میطلبد،موجب میشود تا دوربین به صورت عام،ثابت باشد و چنانچه (به تصویر صفحه مراجعه شود)مختصر حرکتی هم دیده میشود(مانند تیلت آپ در نمای 3)برای تصحیح کادر است.
هیچکاک برای اینکه طول زمانی بلندنمای چهارم چندان خستهکننده نشود و رابطهء ارگانیکی میان تمپوی سه ثانیهای نمای سوم و تمپوی 83 ثانیهای نمای چهارم برقرار شود،پس از سه نمای ساکن،ناگهان از حرکت تراولینگ دوربین استفاده کرده و با تعقیب بازیگر، اجازه نمیدهد تمپوی بلند این نما موجب ایستایی،افت ریتم و کاهش تنش شود.
اما کمی توجه و دقت از دیدگاه تدوینی و ضرورتهای برش،نشان میدهد که تقطیع این نمای بلند به نماهای کوتاهتر-با استفاده از برش-بدترین عمل ممکن است زیرا پس از 11 نمای نخست سکانس که طی آن جسد، توسط قاتل مخفی شده و قاتل به خانه باز میگردد،باید نوعی آرامش-هرچند ظاهری- برقرار شود.
مجموعه نماهای فلاشبک 11 ثانیه است؛اما طول زمانی موسیقی که از شروع این نماها آغاز میشود تقریبا برابر با 21 ثانیه است که یک ثانیهء انتهای آن بر روی چهرهء درشت قاتل، اورلب82میشود تا اثر ماجرایی را که پیشتر اتفاق افتاده،به زمان حال کشیده و زمینه را برای حرکت پرتنش قاتل-که با شتاب از اتاق خارج میشود- آماده کند."