خلاصه ماشینی:
"2و شدت این عشق را از سخن دیگر مرشد میتوان دریافت که میگوید:«اگر اجازه مییافتم،دلم میخواست که امیر خسرو پس از مرگ در همان گوری دفن شود که جسم من خاک شده است»،و عشق بسیار خود به امیر خسرو را چنین ابراز داشته که گفته است بدون وی پای در بهشت نخواهد نهاد(سیر الاولیاء،ص 203).
دهلی برای امیر خسرو دروازهء اسلام بود،بنابراین در نظر داشت که جدا از شاهزادگان و اشراف زندگی کند و از همهء مواهب بهشتی این دروازهء اسلام متمتع گردد، ولی اشرافی نامدار،علی سرجندار حاتم خان،او را ترغیب کرد که به خدمت وی درآید و وی ناچار شد با ارباب خود به اوده در قلمروه حکومتی کیقباد شاه برود.
و این کلام را نباید صرفا غلیان میهنپرستانه قلمداد نمود،زیرا که بعد از آن نیز در عهد امپراتور جهانگیر(1605/1014 تا 1627/1037)بار دیگر گلهای هندوستان با شعف فراوان مورد وصف قرار میگیرند و گفته میشود که حلاوت نکهت و شمیم گلهای هند از تمام گلهای مزروع سراسر جهان بیشی گرفته است.
امیر خسرو در عین حال ادعا میکرد که بسیاری از فرهیختگان دهلی بدون دیدار از سرزمینهای عربی به فصاحتی در زبان عربی دستیافته بودند که حتی نزد استادان بزرگ عربزبان نیز یافت نمیشد.
11 5)برتری ادبی هند را نیز امیر خسرو به کتاب خارق العاده هوشمندانهء کلیله و دمنه نسبت میدهد ک به زبان هندی نوشته شده و به زبانهای فارسی،ترکی و عربی ترجمهع شده بود(نه سپهر،ص 169).
13 7)موسیقی هند نیز مورد تحسین امیر خسرو بود و وی در این ادعا که موسیقی هیچ کشوری نمیتوانست از موسیقی هند فراتر رود،از خود شجاعتی نشان داد."