خلاصه ماشینی:
"چه شرایط اجتماعی و فرهنگی باعث میشود که قرن هفتم از نظر تحول و تکامل در چنین اوجی قرار گیرد؟کما اینکه سایر هنرها چون شعر،خوشنویس،نگارگری،معماری و غیره دچار رشد و تعالی میگردد؟با توجه به اینکه این قرن از نظر تغییرات اجتماعی و سیاسی حملهی مغول و دگرگونی حیات سیاسی از آشفتگی زیادی برخوردار بوده است؟این تضاد و تناقض ظاهری چگونه توجیح میشود؟ نکته بسیار مهمی را طرح کردید.
صفی الدین ارموی چگونه این نگرش و این پایه فکری را که ماحصل تفکر عرفانی و فلسفی است،با موسیقی پیوند میدهد؟ هنگامی که چنین نگاهی در افراد وجود دارد این افراد به نوعی جامعنگر میشوند در نتیجه اینگونه افراد پرستش و عشق به حق را مبنای حیات و زندگی قرار میدهند.
مثلا صفی الدین که به نظر من بحث ادوار را مطرح میکند،تعبیر ادوار،خودش نوعی رسیدن به حکومت هنر اسلامی است که مربوط به عرفان و حق میشود و تجلی حق در موجودات است و این روند ادوار را در نگارگری، خوشنویسی و معماری هم میبینیم.
بله،حالا میخواهیم بدانیم به غیر از این عامل مشترک چه عامل یا عوامل عینیتری میتواند وجود داشته باشد که موجب ارتباط و انطباق هنرهایی چون خوشنویسی و موسیقی میشود(که خود صفی الدین در این دو مورد صاحب سبک میباشد.
آیا چنین خصوصیاتی را میتوانیم در دیگر موسیقیهای جهان مثلا موسیقی کلاسیک بیاییم؟ تفکر اسلامی که به نوعی کاملترین دین محسوب میشود و با توجه به دیرینهبودن اندیشه دینی در ایران و اعتقاد گذشتگان ایران قبل از اسلام به خدا،باعث شده که این خصلت و صفت در فرهنگ و هنر ایرانی به شکل کاملتری ظهور پیدا کند."