خلاصه ماشینی:
"اصولا استراتژی زاییده دو اصل محیط رقابتی به یک جایگاه مشخص در بازار در بین رقبا،باید به سه سؤال اساسی پاسخ داده شود: الف-چه کسانی مشتریان مورد نظر سازمان هستند؟(چه کسی) ب-سازمان برای مشتریان مورد نظر،چه کالا و خدماتی را عرضه میکند؟(چه چیزی) ج-سازمان چگونه این کالا و خدمات را عرضه میکند؟(چگونه) در یک بازار رقابتی،شرکتی ماندگار خواهد بود که نیازهای مشتری را بهتر از رقیب تأمین کند.
Handerson) یکی از اولین و موفقترین محققان در این زمینه،اصول مهمی را دربارهء رقابت محیط کسب و کار بیان کرده است: 1-هر کسب و کاری باید در محدودهء بازار خود نسبت به تمام رقبا به طور انحصاری برتری داشته باشد.
در رویکرد پیشنگر، استراتژیست آینده را پیشبینی کرده و در جهت دستیابی به قابلیتهای مورد نیاز آینده،سرمایهگذاری میکند،مانند مالزی که استراتژی خود را برای استفاده از فرصتهای نهفته در عصر تکنولوژی اطلاعات (IT) بنا کرد و پروژهء MSC را برای ایجاد زیرساختهای کسب و کار سال 0202 به اجرا گذاشته است.
با این نگرش سازمان در عین حال که برای توسعه و رشد خود برنامهریزی میکند،برای درک و تشخیص فرصتهای استراتژیک نیز تلاش میکند.
در عوض این ایجاد بصیرت نسبت به چگونگی تکوین استراتژی است که استراتژیست را در جهت بهرهبرداری از تفکر استراتژیک خود هدایت میکند.
در عوض این ایجاد بصیرت نسبت به چگونگی تکوین استراتژی است که استراتژیست را در جهت بهرهبرداری از تفکر استراتژیک خود هدایت میکند.
برای این کار توصیههایی وجود دارد: الف:هوشیاری،اولین گام در این مسیر،ایجاد هوشیاری نسبت به موضوع است،به نحوی که در هر مقطع تصمیمگیری،عزم تصمیمگیری استراتژیک در انسان بیدار شود."