خلاصه ماشینی:
"1 در چنین شرایطی،این سئوال مهم و اساسی نزد مدیران شرکتهای دولتی و خصوصی مطرح گردیده است که در برخورد با این رویدادها و روندهای رو به تزاید محیطی چه باید کرد؟و تصمیمات استراتژیک را چگونه باید اتخاذ نمود؟آیا راه نجات و کلید اصلی موفقیت و پیشرفت در دست برنامهریزهاست؟اگر چنین است چرا بعضی از شرکتها با وجود سرمایه گذاری سنگین در سیستم برنامهریزی موفق نبودهاند؟آیا شکست و عدم موفقیت صدها طرح ناشی از نارساییها و کمبودهای ذاتی تکنیک برنامهریزی است یا اینکه به دلیلی عدم حمایت مدیران عالیرتبه و فقدان شرایط اجرایی مناسب است؟ موافقان و مخالفان رویکرد برنامهریزی دیدگاهها و تحقیقات گوناگونی ارائه کردهاند که پژوهش حاضر با تکیه بر این دستاوردها به ارزیابی رویکرد برنامهریزی رسمی I و بهرهوری نیروی انسانی پرداخته و به این سئوال مهم و اساسی پاسخ میدهد که: آیا سرمایهگذاریهای انجام شده در سیستمها و تکنیکهای برنامهریزی بازدهی مناسبی از نظر بهرهوری نیروی انسانی داشته است یا خیر؟ پاسخ به سؤال فوق طبعا ما را در یافتن پاسخ سؤالات زیر هم یاری خواهد کرد: آیا برنامه یزی رسمی به عنوان مهمترین وظیفه مدیریت از همان جایگاه گذشته برخوردار است؟ آیا میتوان با قاطعیت به مدیران توصیه نمود که راه موفقیت بلند مدت شرکتها الزاما از درون فرایند برنامهریزی رسمی میگذرد؟ صاحب نظران و آگاهان مدیریت نیک میدانند که پاسخ منفی به سؤالات فوق چه پیامدها و تحولات مهم و بنیادی در تفکر و عمل مدیریت به وجود خواهد آورد و محقق نیز با توجه به همین اهمیت برای نخستین بار در ایران به بررسی کاربرد الگوی برنامهریزی رسمی در شرکتها و ارتباط آن با بهرهوری نیروی انسانی پرداخته و به سهم خود تلاش کرده است که موضوع را مورد بررسی علمی قرار بدهد."