چکیده:
عدم دستیابی به نتایج معهود و مطلوب سیاستهای تعدیل اقتصادی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران،ناشی از بیتوجهی به ساختار ویژه بازارهای اقتصادی آنهاست. «وجود هزینهء مبادله»و«سهم بالای بخش غیر رسمی از اشتغال»دو ویژگی مهم بازار کار ایران است که همواره در تمامی ساستگذاریهای اقتصادی،از آن غفلت شده است.این امر،کاهش اثربخشی و گاه ناکامی سیاستهای مزبور را موجب شده است. در این مقاله،ضمن تشریح این دو ویژگی و چگونگی تأثیر آن بر بازار کار،نقش ساختار ویژهء این بازار در شکست سیاستهای تعدیل اقتصادی کشور نشان داده شده است.
خلاصه ماشینی:
"هزینهء کل در این بخش برابر CF می باشد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) به طوری که W?F نرخ دستمرزد ثابت در بخش رسمی شهری، S1 سوبسید دستمزد برای هر واحد اشتغال و P1 قیمت نسبی تولید بخش غیر رسمی (داده واسطهای)بر حسب تولید بخش رسمی میباشد.
چنانچه نیروی کار کل اقتصاد را برابر واحد بگیریم،میتوان نوشت: (به تصویر صفحه مراجعه شود) نمودار(2):ارتباط دستمزد و قیمت بخش غیر رسمی در تعادل مقدار مطلوب مواد غذایی مورد نیاز مردم شهری با مقداری عرضه شده توسط نیروی کار بخش روستایی برابر است،یعنی: (به تصویر صفحه مراجعه شود) اکنون نمودار 2 را در نظر میگیریم: در ربع اول این نمودار، SDE منحنی برابری عرضه و تقاضا را در بخش غیر رسمی نشان میدهد که همان بیان هندسی معادلهء 11 میباشد و ME بیانگر منحنی تعادل مهاجرتی است که از برابری نرخ دستمزد واقعی در بخش روستایی با نرخ دستمزد شهری مورد انتظار مهاجر روستایی به دست آمده است.
همین مسأله را میتوان در منحنی مربوط به نسبت پروندهء چکها به تعداد معاملات ثبت شده ملاحظه *گستردگی بخش غیر رسمی در بازار کار ایران که نزدیک به نیمی از نیروی شاغل کشور را تحت پوشش خود قرار داده،موجب نااطمینانی از حوزه اثرگذاری سیاستهای تعدیل اقتصادی گردیده است.
ارائه مدل تجربی برای اقتصاد ایران شکل عمومی در نظر گرفته شده برای تابع عرضهء کل به صورت زیر میباشد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) که در آن PRO بهرهوری،, W نرخ دستمزد، P سطح عمومی قیمتها و TRC شاخص تغییرات هزینهء مبادله است."