خلاصه ماشینی:
"برای نشان دادن اختلافات فرهنگی که بر ساختار سازمانی اثر میگذارد، جالب است که شرایط آمریکا و ژاپن را مقایسه کنیم:(جدول شماره 1) *الگوهای مدیریت تحقیقات زیادی که اخیرا در مورد الگوهای مدیریت صورت گرفته است،تأیید میکند که روشهای مشارکتی و مرکز قرار دادن کارگر،در افزایش بهرهوری مؤثر بوده و سرپرستی آزاد منشانه نسبت به سرپرستی خودکامه به بهرهوری بالا میانجامد.
این منافع میتواند *تحقیقات زیادی ک اخیرا در مورد الگوهای مدیریت صورت گرفته است،تأیید میکند که روشهای مشارکتی ومرکز قرار دادن کارگر،در افزایش بهرهوری مؤثر بوده و سرپرستی آزادمنشانه نسبت به سرپرستی خودکامه به بهرهوری بالاتر میانجامد در سطح ملی برای بهبود سطح زندگی یا حداقل حفظ آن همراه با بهبود کیفیت زندگی به کار انداخته شود.
منافع ناشی از بهبود بهرهوری باید بین تمام«عاملین اقتصادی»تقسیم شود،برای مثال: -کارگران را میتوان با پرداخت بیشتر،شرایط بهتر کار،سطح زندگی بالاتر و تأمین شغلی که ناشی از رقابت بیشتر صنعتی یا ملی است در این منافع سهیم کرد.
پاداش پایان طرح مستقیمترین شکل طرح پاداش بر حسب کارکرد است که بر اساس آن به یک قطعهء کار *تنها راه تأمین همکاری کارگران آن است که آنها را در منافع حاصل از بهرهوری چه به صورت مالی و چه به صورت غیر مالی سهیم نماییم بدون عیب،فورا پاداش قابل توجهی پرداخت میشود.
جنبش بهره وری ژاپن دارای دو شکل بسیار شناخته شده برای مشارکت است:سیستم پیشنهادها که بر اساس آن کارگران میتوانند نظرات خود را در مورد بهبود کار خویش یا روش مدیریت بیان کنند."