خلاصه ماشینی:
"جنایتکاران که روز همهگونه جنایات را مرتکب میشوند و ارزش انسانرا نادیده گرفته و حقوق مردمرا نیست و نابود میکنند،میخواهند وجدان ناراحت و درون پرغوغا و چندشناک خود را با شبنشینیها، با نواختن موسیقی،و بادهگساری برطرف کنند ولی کجا و چطور مگر اندوه انسانها،شادی دژخیمانرا تهدید نمیکند؟مگر اشک سیهروزان که سیل حوادث را هدایت میکند به استحکام خانههای پوشالی جباران بسخره نمینگرد؟ مگر جبر تاریخ میگذارد که شام سیاه تاریکنشینان به سپیده دم نگراید و روز خوش مردم مست مغرور از همه چیز بیخبر بکام شبهای تیرهء بیفرجام نیفتد؟ مگر هنگامیکه مشعلداران هدایت را جاهلان سفله از پای درآورند خود در تاریکزارها روز خوشی و روشنی خواهند دید؟ امشب در این پهنهء موحش مردان بزرگی سر به آستان شهادت نهادهاند که این شعار آزادیبخش:ان لم یکن لکم دین فکونوا احرارا فی دنیاکم1را که همراه فریادهای خشمآهنگ رهبرشان در میدان کارزار طنین میافکند با خون خود نقش آن مرز و بوم پرآشوب کردند.
ما نسبت بفدارکیهای شما احترام گذاشتیم و ای حسین ای پرستشگاه عظمتها و فضیلتها،ای فرشتهء رحمت و هدایت،ما در برابر تو چون قربانیها که در پیشگاه معبد قربان شود جان خود را فدا خواهیم کرد این وضع آخرین شب شهیدان بود،تا کمکم سپیدهء آشنا که در نماز شبها دمیدنش را بسیار دیده بودند دمید و خورشید از کرانههای افق شرقی همراه پیام مرگی خونین سر برآورد.
ای دنیا!هنگامیکه نفوذ بیگانگان و تعالیم شیطانی اجانب در هستی معنوی و بنیادی دینداری شما رخنه میافکند،باید جوانان صالح شما که از سیمایشان فروغ ایمان میبارد،با سخنان الهی و منطق جذاب خود انبوه رهگذران را به حقایق اسلام و مسئولیتهای بزرگی توجه دهند و حس غیرت دینی را در آنان زنده نگهدارند،زیرا اجتماعیکه میدانها،و معابرش همچون گورستانهای کهنه پر از پیکرهای بیصداست قابل سکونت نیست هر روز باید فریادهای مقدس در دل تودهها بلند شود و پرخاش مصلحین و وارستگان بزرگ مردم را بخود آرد."