چکیده:
پراگماتیسم یکی از مهمترین مکاتب فلسفی است که در دهههای اخیر،بسیاری از حوزههای زندگی اجتماعی از جمله حقوق و سیاست را به طور جدی تحت تاثیر قرار داده.این مقاله درصدد است ضمن معرفی مهمترین مبانی و التزامات پراگماتیسم،تاثیر اندیشههای پراگماتیکی را بر بعضی از مهمترین مفاهیم حقوقی(همچون قضاوت، تکلیف سیاسی،مشروعیت و حقوق بشر)نشان دهد و تفاوتهای موجود میان «عملگرایی»و«اصولگرایی»در حقوق را برجسته سازد.
از نظر پراگماتیسم،قانون در خدمت نیازهای انسانی است؛قضات در واقع بر مبنای الگوهای گوناگون و چندوجهی تصمیم میگیرند که هیچ یک از آنها نهایی نیستند.قاضی دعوی را درون شبکهای(یا چندین شبکه متفاوت)از تحلیلهای هنجاری مرتبط مینشاند و فقط از این طریق است که میتواند درک کاملی از حدود و مرزهای دعوی پیدا کند؛قواعد هنجاری یک تئوری واحد،نمیتوانند مبنای تام و تمام یک تصمیم قضایی قرار گیرند.تصمیمگیری،ضمنا،حاصل یک درک شهودی غیر قاعدهمند نیز هست.
خلاصه ماشینی:
"مینشاند و فقط از این طریق است که میتواند درک کاملی از حدود و مرزهای دعوی
تمایلات انسانی است(در این گفته رابطه میان پراگماتیسم و فایدهگرایی92مشهود
«حقیقت چیزی است که مقدر شده برای مدتی مدید آن را باور داشته باشیم»(پیرس)؛
نفوذ همین اندیشه باعث شده است که در حقوق انگلیس و آمریکا ارزش قواعد
نقل این عقاید به خوبی سمت و سوی پراگماتیسم را در عرصه تفکر فلسفی آشکار
انتخاب آن چیزی است که با مقصد مورد نظر تناسب داشته باشد.
میدهند)را از کجا بیابد؟پاسخ کاردوزو این است:«او باید دانش خود را...
(84)-به نقل از ریچارد رورتی،«پراگماتیسم و قانون:پاسخ به دیوید لابن»،ترجمه عبد الحسین آذرنگ و نگار
آیا آن باورها«حقیقت»دارند یا نه،بلکه فقط این است که آیا آن باورها برای برآورده
این گفته بدین معناست که باید از نگرانی درباره اینکه،آیا چیزی که فرد
بدان عقیده دارد مستدل است یا نه،دستبرداشت و دلنگران این شد که،آیا فرد به قدر
محتوای اصلی و نکته مرکزی نظریه سینگر این است که اگر ما به نحو فعالی در یک
حقیقت هدایت میشویم و درخواهیم یافت که چه چیزی به واقع قابل تصدیق است و
دولت یافت نمیشود ه از نظر پراگماتیسم رورتی قابل قبول باشد.
پاسخ به این پرسش که کدام گزینه اخلاقی از لحاظ عینی معتبرتر است وجود ندارد و
میورزند این نیست که آینده با طرحی معین سازگار باشد آنها امیدوارند آینده سبب
سرشتی ذاتی است(چیزی تغییرناپذیر وجود دارد که«آدمی»خوانده میشود)و
بر مبنای همین تفکر است که دیویی به دموکراسی نه به عنوان چیزی مبتنی بر سرش"