چکیده:
در ایران باستان با توجه به دلایلی مانند توجه به سنت شفاهی، اهریمنی دانستن خط، طبقاتی بودن جامعه
و انحصار سواد آموزی، مشکل داشتن خط پهلوی و..کتابت و کتاب رواج آنچنانی نداشته است. در نتیجه
وقتی کتابت رواج آنچنانی نداشته به طور حتم وجود کتابخانه های بزرگ و متعدد هم محال خواهد بود. و
وقتی چنین بوده دیگر مجالی برای بحث از کتابسوزی در زمان حمله اعراب نمی ماند. تاریخ برای ایران
باستان کتابخانه های متعدد و بزرگی ذکر نکرده است. مسلمانان با توجه به دستور قرآن و روایات پیامبر
اسلام توجه بسیاری به این مسئله داشته اند. نهضت ترجمه و ایجاد بزرگ ترین کتابخانه های دنیا با میلیون
ها نسخه کتاب نشان از توجه مسلمانان به امر کتابت و سواد آموزی دارد. منبع استناد اسلام ستیزان برای
اثبات کتابسوزی چند گزارش متاخر است. روایت ابن خلدون حداقل با فتوحات هفت قرن فاصله داشته و
منبع مشخص کهنی ندارد که آن را اثبات کند. روایت با عبارت لقد یقال) گفته شده( شروع شده است که
دلالت بر عدم اطمینان خود راوی به این روایت است. گزارش ابوریحان بیرونی با وجود فاصله سیصد ساله
فاقد منبع است. منابع تاریخی اشاره ای به گزارش ابوریحان نکرده اند.گزارش بیرونی مربوط به آثاری به خط
و زبان خوارزمی است نه خط و زبان فارسی پهلوی.دولتشاه سمرقندی بیش از 600 سال با زمان گزارش خود
فاصله داشته و منبعی برای آن ذکر نشده است و در هیچ منبعی غیر از آن این حکایت نیامده است.
خلاصه ماشینی:
بحث کتابسوزي در حالي توسط اسلام ستيزان و باستان گرايان افراطي مطرح مي شود که کتب مورخين صدر اسلام از اين امر خالي است و هيچ اشاره اي به اين امر نشده است و بعد از حداقل هفت قرن اولين بار توسط ابن خلدون اين امر نقل شده است آن هم بدون سند و مدرک روشني و اين خود جعلي و نادرست بودن اين امر را نشان مي دهد.
با بررسي منابع مختلف مانند کتب ديني زرتشتي يا تحقيقات مورخين و محققين آنچه به دست مي آيد اين است که علم آموزي در ايران باستان خصوصا در دوره ساساني رواج عمومي نداشته و مختص طبقات خاصي از جامعه بوده است و نيز نبود خط خاص و مشخص ، اهريمني دانستن خط و توجه به سنت شفاهي موجب نبودن کتابت در ايران باستان شده است .
(زرين کوب ، ١٣٤٨،ص ٣٦) روايت ابوريحان به دلايل زير قابل اعتماد نيست و با استناد به آن نمي توان کتابسوزي اعراب مسلمان را اثبات کرد: ١_نقل و گزارش ابوريحان بيروني بدون سند بوده است و با وجود فاصله حدودا سيصد ساله اي که بين او و فتوحات قتيبه در ماوراء النهر وجود دارد او به منبعي که ابن مطلب را از او نقل کرده باشد اشاره اي ندارد و همين خود اعتبار گزارش او را کاهش مي دهد.
منبع باستانگرايان براي اثبات کتابسوزي به دست مسلمانان جز چند منبع متاخر نيست که با بررسي آنها نتيجه به دست آمده اين است : روايت ابن خلدون حداقل با فتوحات هفت قرن فاصله داشته و منبع مشخص کهني ندارد که آن را اثبات کند به علاوه اينکه ابن خلدون روايت خود را با عبارت لقد يقال ( گفته شده ) شروع کرده است که دلالت بر عدم اطمينان خود او به اين روايت است .