چکیده:
هدف این جستار بررسی چگونگی مفهومسازی استعاری «مرگ» در داستان «من زندهام» اثر معصومه آباد (1393) است تا بتوان دریافت که یک دختر نوجوان که چهار سال در اسارت رژیم بعثی عراق بوده است، چه دریافتی از پدیدۀ مرگ داشته و آن را چگونه بازنمایی کرده است. این تحلیل در چارچوب نظریۀ استعارۀ مفهومی (لیکاف و جانسون، 1980، 1999؛ لیکاف، 1993) انجام شدهه است. نتایج آن نشان میدهد که نویسنده از حوزههای مفهومی متعدد و گوناگونی شامل مدرسه، مبارزه، سرگرمی، سفر، بیماری، پدیدههای طبیعی، نوشیدنی، پاداش، کلید و همچنین از سازوکارهای شناختی انسانپنداری، حیوانپنداری و شیءانگاری که همگی بر استعاره مبتنی است برای بیان مفهوم مرگ استفاده کرده است.
The eight-year imposed war is one of the most important events in contemporary Iran, which has had a significant impact on the fields of culture, literature and art. Memories of the war, including those of captivity in Iraqi prisons and camps, are one of the most reliable and rich sources for understanding as much as possible the various dimensions of the war and the events and consequences surrounding it. The purpose of this paper is to examine the metaphorical conceptualization of "death" in the Novel "I am alive" by Masoumeh Abad (2014) to find out how a teenage girl who was held captive by the Ba'athist regime in Iraq for 4 years, perceive and represent the phenomenon of death. This analysis has been done within the framework of conceptual metaphor theory (Lakoff & Johnson, 1980, 1999; Lakoff, 1993) and the findings of the research reveal that the authors have used various conceptual domains including school, fighting, entertainment, journey, disease, natural phenomena, beverage, reward, key, as well as the cognitive mechanisms of personification, animism, and Objectification, all of which are based on metaphor to express the concept of death.
خلاصه ماشینی:
هرچند مطالعاتي در باب نقش استعاره ها در بيان مفاهيم گوناگون مـرتبط بـا حـوزة دفاع مقدس در متون داستاني و شعري صورت گرفته است ، نظر بـه غنـاي ايـن حـوزة ادبي و عمق و گستردگي موضوعات و مفاهيم مربوط به جنگ تحميلي هشت ساله ، کـه بر بسياري از ابعاد اجتماعي، فرهنگي، سياسي، ادبي و هنري کشور سايه افکنـده اسـت ، اين حوزة مطالعاتي همچنان درخور پژوهشهاي بيشتري است .
پرسش پژوهش اين است که مفهوم سـازي اسـتعاري پديـدة مرگ يا شهادت به چه صورتي است ؟ با اين مطالعه ، که به کشف اسـتعاره هاي مفهـومي و مفهوم سازيهاي استعاري مـرتبط بـا پديـدة مـرگ در رمـان «مـن زنـده ام » ميانجامـد، ميتوان پرده از اين موضوع برداشت که نويسندة رمان بـه عنـوان دختـري کـه در مـتن جنگ بوده و چهار سال سخت ترين شرايط اسارت را در زنـدان دشـمن بيـرحم تجربـه کرده است به مرگ چه نگـاهي دارد و آن را چگونـه در قالـب اسـتعاره ها درک و بيـان ميکند.
وي بـا بررسـي ٢٠ کتـاب داستاني در زمينۀ جنگ ايران و عراق به اين نتيجه رسيده است که در مجمـوع از يـازده حوزه مبدأ براي مفهوم سازي استعاري مفاهيم مرتبط با جنگ استفاده شده که از بين آنها دو حوزة اعتقادي-ارزشي و حيوانـات جـزء پرکـاربردترين حوزه هـا بـوده اسـت .
حوزة مفهومي «سلامت و بيماري» يکي از حوزه هاي غني و نسبتا پرکـاربرد بـراي بيـان استعاري مفاهيم گوناگون است که نويسندة رمان «من زنده ام » از آن بـراي مفهوم سـازي مرگ استفاده کرده است .
اسـتعارة سـفر يکي از مهمترين و پرکابردترين استعاره هاي مفهومي است کـه در کتـاب «مـن زنـده ام » براي بيان مفهوم مرگ به کار رفتـه اسـت .
In Sarah Webster Goodwin & Elisabeth Bronfen (Eds.