چکیده:
دانش اخلاق در میان مسلمانان با رویکردهای متفاوتی روبرو بوده که به پیدایش دستگاههای اخلاقی و تربیتی مختلفی مانند رویکردهای عقلی، عرفانی، نقلی و تلفیقی منتهی شده است. رویکرد اخلاق تلفیقی تلاش کرده از ظرفیتهای ممتاز مکتب فلسفی، عرفانی و نقلی استفاده کرده و نگاهی ترکیبی به علم اخلاق داشته باشد که از پیشروان آن، راغب اصفهانی است. وی در کتاب ارزشمند الذریعة الی مکارم الشریعه، پیوند خوبی بین رویکرد فلسفی و دینی ایجاد کرده است. آنچه از بحث در پژوهش حاضر قابل برداشت میباشد این است که راغب نسبت به عقل-گرایی تاکید بسیاری دارد و عقل را سرآمد فضائل نفسانی میداند و به عقل به عنوان سرسلسله زنجیرهوار فضائل اخلاقی مینگرد. ویژگی بحثهای راغب، تلفیق مباحث فلسفی اخلاقی با آیات، روایات و دین مبین اسلام است. نظریه اخلاقی راغب اصفهانی را از جهت ساختار کلی باید در زمره نظریات فضیلتگرایانه افلاطونی - ارسطویی دانست. با این وجود، دیدگاههای تربیتی اخلاقی آن، محتوای کاملا قرآنی دارد و چنان به آیات و روایات اسلامی آراسته شده که رنگ و بوی فلسفی آن کمتر به چشم میخورد. ابتکار مهم راغب در بحث فضایل اخلاقی و تربتیی که برگرفته از قرآن کریم بود، افزودن فضایل توفیقی هدایت، رشد، تسدید و تایید به فضایل اخلاقی فلسفی بود. علیرغم کارهای بدیع و شگرف راغب اصفهانی و با وجود آثار عمیقی که از خود بر جای گذاشته، ناشناخته مانده و علت این امر تاثیرپذیری عمیق غزالی از راغب در مباحث اخلاقی است.
the knowledge of ethics among muslims has faced different approaches, which has led to the emergence of different ethical and educational systems such as rational, mystical, transferable and integrated approaches. the integrated ethics approach has tried to use the privileged capacities of the philosophical, mystical and narrative school and have a combined view of the science of ethics, one of whose leaders is ragheb esfahani. he has created a good link between the philosophical and religious approach in his valuable book al-dhari'a al-makaram al-sharia. what can be understood from the discussion in the present research is that ragheb emphasizes rationalism and considers reason to be the leader of sensual virtues and views reason as the head of a chain of moral virtues. the characteristic of ragheb's discussions is the combination of philosophical and moral discussions with the verses of traditions and the religion of islam. ragheb esfahani's moral theory should be considered among platonic-aristotelian virtue theories in terms of its overall structure. nevertheless, its moral educational views have a completely quranic content and are so embellished with islamic verses and traditions that its philosophical flavor is less palpable. ragheb's important initiative in the discussion of moral and educational virtues, which was taken from the holy quran, was to add the virtues of success, guidance, growth, affirmation and confirmation to the philosophical moral virtues. despite ragheb esfahani's original and wonderful works and despite the deep works he left behind, he remains unknown and the reason for this is the deep influence of ghazali on ragheb's moral issues.
خلاصه ماشینی:
دیدگاه های تربیتی راغب اصفهانی در کتاب قیم (ذریعه الی مکارم الشریعه - مطالعه تربیتی استقرایی ) 1 امید مصطفی عبداله 2 عزیز جوانپور هروی 3 محمدعلی ربی پور چکیده دانش اخلاق در میان مسلمانان با رویکردهای متفاوتی روبرو بوده که به پیدایش دستگاه هـای اخلاقی و تربیتی مختلفی مانند رویکردهای عقلی ، عرفانی ، نقلی و تلفیقی منتهی شده است .
وی در این کتاب علاوه بر بهره جستن از اسلوب نظام و چارچوب اخلاق فلسفی که مبتنی بر بحث قوای نفس فضایل چهارگانه اصلی و قاعده اعتـدال ارسطو است ، به خوبی از آیات قرآنی و روایات اسلامی بهـره جسـته بـه طوریکـه رنـگ و لعـاب فلسفی از اخلاقش گرفته شده و بیشتر صبغه دینی یافته است .
با توجه به آنچه بیان شد، در پـژوهش حاضر سعی شده است دیدگاه های تربیتی راغب اصفهانی در کتاب الذریعه بیان گردد تا علاوه بـر بیان چنین مسائلی، به پیوند میان دیدگاه دینی اخلاقی و فلسفی آن نگریسته شود.
این علتها عبارت اند از اخـتلاف در مزاجها و تفاوت در سرشت آنها، اختلاف نطفـه ، تـأثیر حالتهـای روحـی پـدر و مـادر در فرزنـد و قسمتی از ناهمسانی ها معلول شیر و غذایی است که آدمی مـی خـورد و بـا آنهـا رشـد و تکامـل می یابد (الراغب الأصفهانی، ١٩٨٨)؛ اما عوامل اکتسابی ، عواملی اسـت کـه انسـان در بـه دسـت آوردن آنها به واسطه اراده و اختیار خود دخالت و تصرف می کند و این عوامل در نتیجه عـادت و تکرار جزء سرشت ثانوی انسان می شود.