چکیده:
میرزا احمد سهراب نویسنده، محقق و منتقد بهائی است که پس از 4۶ سال عضویت در بهائیت به دلیل مواضع انتقادی و دیدگاه های معترضان های که نسبت به بهائیت، تشکیلات اداری بهائی و شوقی افندی ابراز داشت، از سوی او طرد گردید و با وجود علاقه مندی به آیین بهائی و خدماتی که به جامعه بهائی کرده بود، مورد اذیت و آزار قرار گرفت. با آنکه عبدالبهاء رهبر سوم آیین بهائی در وصف سهراب الواح متعددی صادر و او را فردی خدوم و فعال معرفی کرده بود، ولی بعد از مرگ عبدالبهاء، شوق یافندی تاب شنیدن انتقادات و نظرات او را ندشت و ترجیح داد سوابق وی و تاییدیه های صادره از سوی عبدالبهاء را ندیده گرفته و او را از جامعه بهائی اخراج نماید. سهراب روش شوق یافندی در اداره جامعه بهائی را قبول نداشت و معتقد بود حرکتهای تند و مستبدانه شوقی باعث شده چهرۀ بهائیت در نظر دیگران خشن و غیرقاب لتحمل گردد. سهراب بهائیت دوران شوقی را یک فرقه و جنبش غیرقابل تحمل معرفی کرد و از اینکه آیینی با ادعای ایده های انسان دوستانه به یک سازمان و تشکیلات مخوف تبدیل گردیده، ناخشنود بود. سهراب پس از اخراج از جامعه بهائی، با همکاری برخی از دوستان بهائی خود و بهره گیری از "انجمن تاریخ جدید" و موسسه "کاروان شرق و غرب" به فعالیت در زمینه معرفی و تبلیغ بهائیت ادامه داد و طرفداران بسیاری در امریکا و سایر کشورها پیدا کرد و عملا اولین انشعاب در زمان شوقی حول محور او شکل گرفت.
میرزا احمد سهراب کاتب وباحث وناقد بهايی تم طرده من عضویه تشکیلات البهايیه بعد 46
سنه من عضویته فیها وذلک بسبب انتقاداته وابراز اعتراضه علی البهايیه وعلی تشکیلاتها الاداریه
وعلی شوقی افندی؛ وقد تعرض سهراب للاذی والعذاب رغم اعتقاده بالدین البهايی و رغم کل
الخدمات التی قدمها للجماعه البهايیه. وبالرغم من ان الزعیم الثالث للبهايیه عبدالبهاء کان
قد اصدر الواحا عدیده فی وصف سهراب واعتبره فردا خدوما وفعالا، لکنه بعد موت عبدالبهاء،
لم یعد شوقی افندی یتحمل سماع انتقادات سهراب وارايه وفضل تجاهل ماضیه والتاییدات
الصادره من قبل عبدالبهاء له وقام بطرده من تشکیلات الجماعه البهايیه.
کان سهراب یرفض اسلوب شوقی افندی فی اداره تشکیلات الجماعه البهايیه وکان یعتقد ان
السلوک العنیف لشوقی واستبداده قدم وجها عنیفا لایطاق للبهايیه لدی الاخرین. وقد وصف
سهراب البهايیه فی عهد شوقی بانها جماعه وحرکه لایمکن تحملها وکان مستاءا لتحول الدین
الذی حمل مزاعم انسانیه الی منظمه وتشکیلات رهیبه .
لکن بعد طرده من الجماعه البهايیه قام سهراب بالتعاون مع بعض اصدقايه البهايیین،والاستعانه
بجمعیه التاریخ الجدید وموسسه قافله الشرق والغرب المعروفه باختصار، قام بمواصله نشاطاته
فی الترویج والدعایه للبهايیه واستقطب الکثیر من الانصار فی امریکا وساير الدول وبذلک تشکل
حول محوره اول انشقاق عملی فی الجماعه البهايیه بعد موت عبدالبهاء .
Mirza Ahmad Sohrab is a Baha'i writer, researcher and critic who, after 46 years of being
a member of Baha'i, was rejected by Shoghi because of his critical positions and
protesting views he expressed towards Baha'i, Baha'i administrative organizations and
Shoghi Effendi. Despite his interest in the Baha'i faith and the services he had rendered
to the Baha'i community, he was harassed. Although Abdu'l-Baha, the third leader of the
Baha'i Faith, had issued several plaques describing Sohrab and introduced him as a servant
and activist, but after Abdu'l-Baha's death, Shoghi Effendi could not bear to listen
to his criticisms and opinions and preferred his records and approvals issued by Ignoring
Abdu'l-Baha and expeled him from the Baha'i community.
Sohrab did not accept Shoghi Effendi's method in managing the Baha’i community and
believed that Shoghi's violent and autocratic deeds made the face of Baha'ism harsh and
unbearable in the eyes of others. He introduced Shoghi-era Baha'ism as an intolerable
sect and movement, and he was unhappy that a religion claiming humanitarian ideas had
turned into a dangerous organization.
After being expelled from the Baha’i community, Sohrab, with the cooperation of some
of his Baha’i friends, and using the New History Association and the "Caravan of the
East and the West" institute, continued to work in the field of introducing and promoting
Baha’ism, and many fans in America and other countries gathered around him and practically
the first division after the death of Abdu'l-Baha was formed around him.