چکیده:
در این مقاله ضمن معرفی دیپلماسی اقتصادی تلاش شدهاست تا نقش وجایگاه آن درپذیرش قطعنامه۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار گیرد.در جنگ ایران وعراق که یک جنگ تمام عیاربود،ایران کوشید تا درکنار عملیات نظامی، با اتخاذ سیاستهای اقتصادی مناسب، ضمن حفظ مرزها،حکومت را از هرگونه خطری در سایر زمینهها حفظ کند؛ بدین ترتیب یکی از سیاستهای اقتصادی ایران دراین دوره دیپلماسی اقتصادی بود که به دنبال فشارهای داخلی اقتصادی وتحریم اقتصادی ایران توسط غرب،با پذیرش قطعنامه۵۹۸ به عنوان یک راهکار برای مقابله با تحریمهای اقتصادی از طریق کاهش آسیب پذیری وافزایش بازدارندگی اقتصادی اعمال شد.بنابراین این پژوهش بنادارد به این سؤال پاسخ دهد که دیپلماسی اقتصادی درپذیرش قطعنامه ۵۹۸ چه نقشی داشته است؟مقاله حاضربا روش توصیفی-تحلیلی این فرضیه را مطرح می کندکه«دیپلماسی اقتصادی به عنوان ابزاری برای تأمین منافع طراحان وبازیگران دولتی درچهارچوب فضای جریان ها،با شناسایی طرفیتهای اقتصادی داخل ایران نقش بسیارمهم واستراتژیکی درپذیرش قطعنامه ۵۹۸داشته است».
This article attempts to introduce economic diplomacy its scope and location will be considered in the adoption of resolution 598 by the Islamic republic 0f Iran in the war between Iran and Iraq. which was a complete war Iran has sought to protect the military from military operations ,with adequate economic resources ,while preserving borders ,to keep the government in danger every where thus one of the economic systems of Iran in this era was economic diplomacy following the internal economic sanctions of Iran by the west. accepting resolution 598 as a way to tackle economic sanctions imposed by reducing vulner ability and increasing economic deterrence so this research seeks to answer the question of what economic diplomacy has played in accepting resolution 598? The present paper describes the hypothesis of descriptive-analytic hypothesis economic diplomacy as a mean to maximize the ability of government designers and government within the framework of the flow of space the economic potential of Iran has played a very important and strategic role in the adoption of resolution 598.
خلاصه ماشینی:
بنابراین با توجه به عناصر و الزامات گفتمان ژئوپلیتیک برقراری تعامل سازنده و هوشمندانه با اقتصاد جهانی و منطقه ای و توجه به روابط اقتصادی در مناسبات خارجی مهم بوده و دستگاه دیپلماسی آن میبایستی با همکاری دستگاه های اجرایی کشور این وظیفه مهم را در دستورکار قرار داده و با جدیت دنبال می کردند.
از طرف دیگر می توان این گونه برداشت کرد که دیپلماسی اقتصادی در دوران جنگ سرد وگسترش فرایند جهانی شدن مطرح شده وامروز به عنوان یکی از ابزارهای نوین ،کارآمد وقدرتمندکنشی در فضای بین المللی در برابر دیپلماسی سنتی قرار گرفته است .
اساس این شکل گیری دیپلماسی اقتصادی مبتنی بر کاستی های دیپلماسی سنتی برای تحقق اهداف سیاست خارجی وتأمین منافع بازیگران دولتی وغیردولتی عرصه بین المللی در چارچوب تعاملات فزاینده وچند وجهی اقتصاد جهانی است .
جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان کشوری در حال توسعه که بر اساس اهداف سند راهبردی اقتصاد مقاومتی، نیازمند بهره گیری بیشتر از امکانات و ظرفیت های داخلی در عرصه تعاملات اقتصادی جهان و دستیابی به جایگاه برتر اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه و تاثیرگذار در جهان اسلام است ، می باید با توجه به نقش عنصر اقتصاد در فرآیند 171 جهانی شدن ، زمینه رقابت اقتصاد کشور را در صحنه بین المللی فراهم آورد و به تحقق اهداف توسعه اقتصادی کشور کمک نماید.