چکیده:
این مقاله با تبیین علل فراگیری «فرهنگ جراحی زیبایی» در کشاکش «ساختارهای نئولیبرالی»، کوششی نظری برای دستیابی به نحوۀ برساخت «سوژه نئولیبرال» است که به نوبۀ خود میتواند پشتوانه مطالعات جامعهشناختی کاربردیِ برساختِ سوژه قرار گیرد. این تبیین نشان میدهد متاثر از سیاستهای «جهانی شدن» -که همان «نئولیبرالی شدن در گسترهای جهانی» است- هر چقدر اقتصادِ سیاسی جامعهای بیشتر بر مبنای «سفتهبازی»، «مالیهگری»، «بنگاهی کردن نهادهای جامعه»، «شرکتمحوری»، «خصوصیسازی»، «کارآفرینی» و... تنظیم شود، به تناسبﹾ امیالِ سوژههای آن نیز بیشتر به سوی «رقابت»، «سوداگری»، «ریسکپذیری»، «انعطاف» و «موفقیتطلبی» سوق پیدا خواهد کرد. به عبارت دیگر، مبتنی بر رویکرد تکثیر بنگاه از درون جامعه، «فرهنگ رقابتجویی و کارآفرینی» و تحت تأثیر ایدهآلیسم سلبریتیها، «فرهنگ لذتجویی، شهرت و موفقیتطلبی»، متاثر از تکنولوژیهای جدید قدرت، «فرهنگ انقیاد به سرمایهداری جهانی لایکها» و در سپهر بیکاریِ ساختاری و حکمرانیِ شرکتی، «فرهنگ ریسکپذیری و انعطاف» بازتولید میشود؛ از اینرو برای سوژۀ متاثر از چنین اتمسفری، «انواع بازآفرینی» ضرورت مییابد. کماآنکه جهانیسازی، به شبکه های اجتماعی که در آنها بازآفرینیِ نمایشیِ بیوقفۀ خویشتن مرسوم شده، پر و بال داده است. بازتولید گسترده فرهنگ جراحی زیبایی در هر جامعهای، ولو آنکه واجد تمامی شاخصههای اقتصاد نئولیبرال نباشند، دستِکم بیانگرِ شکلگیریِ هسته اولیه نئولیبرالیسم است. در چنین جامعه ای که «سرمایۀ انسانیِ» سوژه، مستمراً در پی تقویت جایگاه رقابتی خویش است، طبعاً ارزشهای اخلاقی تحتالشعاع میگیرد و بنابراین این مدل از توسعه، مستلزم بازاندیشی است.
Explaining cosmetic surgical culture in neoliberal political economy framework, this essay is a theoretical attempt for better perception of "neoliberal subject". Affected by the "globalization", which is the neoliberalism on a global scale, the more political economy of a society develops based on “speculation”, “financialization”, “generalization of enterprise”, “entrepreneurialism”, “privatization”, “deregulation”, the more desires and conducts of its subjects drive into culture of "achievement", “fame”, “pleasure”, “competition”, ”risk-taking”, “flexibility” and “plasticity”. In other words, liquidity of capital, the generalization of forms of “enterprise” and “firm” by diffusing and multiplying them as much as possible, digital sovereignty, flexibility and insecurity of jobs, structural unemployment, etc. could result in “reinvention culture” including plasticity of bodies; as globalization has given rise to the social networks, in which continual dramatic self-reinvention have become all the rage, led by celebrities. The reproduction of cosmetic surgery’s culture in every society, even if it does not have all the criteria of a neoliberal economy, at least imply formation of the primary core of neoliberalism. For better or worse, as human capital seeking to strengthen its competitive positioning and appreciate its value, subject’s moralities stand in contrast to ethical values; Therefore, this model of development requires rethinking.
خلاصه ماشینی:
نئوليبراليسم اما کماکان از جمله مقولات مناقشه انگيز در سالهاي اخير ١ در پاسخ به رکود تورميِ جهانيِ برآمده از دولت رفاه در دهه ١٩٧٠ و متعاقباً بحرانِ «عدم انباشت سرمايه »، دستورالعمل هاي حکمراني نئوليبرال ، جاني تازه گرفتند و روي کارآمدن ريگان و تاچر در دهه ١٩٨٠ و نهايتاً «اجماع واشينگتن »، موجب تقويت آن در مقياسي جهاني شد؛ به عبارت ديگر «جهاني شدن ِ»، همان نئوليبرالي شدن در گستره اي جهاني است و يا ميتوان گفت چرخش نئوليبرالي، منعکس کننده الزامات انباشت سرمايه در عصر جهاني شدن است که از طريق بانک جهاني، صندوق بين المللي پول و خزانه داري آمريکا، اصول آن همچون مقررات زدايي، خصوصيسازي، کاهش هزينه هاي رفاهي، کوچک سازي دولت ، غلبۀ مکانيسم عرضه و تقاضا بر است ؛ بنابراين براي پرهيز از مناقشاتي اينچنين ، ناگزيريم در ابتداي بحث ، تکليف خود را با اين واژه روشن نماييم چرا که بعضاً نئوليبراليسم را محدود به کشورهاي مبداءِ پيدايش آن ميدانند و حضور آن در ساير کشورها را با تشکيک هايي همراه ميسازند.
براي نزديک شدن به موضوع ، ميبايستي جوامع تحت تأثيرِ سياست هاي نئوليبرالي را بکاويم ، جايي که نظم اجتماعي و ارزش هاي اخلاقي، کم و بيش به تبعيّت از قواعد اين اقتصادسياسي سامان مييابند و جهان اجتماعي و سوژه هاي خاص خود را شکل ميدهد؛ اقتصاد سياسي نئوليبرال «نه تنها بر يک محور افقي ميچرخد که طي آن عمليات هاي سرمايۀ چند مليتي و تکنولوژيهاي جديد ديجيتال را جهاني ميکند بلکه به شکلي اساسي بر يک محور عمودي نيز ميچرخد؛ هويت ها را مجدداً سازمان دهي و فرهنگ بازآفريني را در خدماتش (سرويس هايش ) حُقنه ميکند» (٢٠١٣,Elliott).