چکیده:
این مقاله تلاش دارد با رویکرد پساساختاری به بینش و معرفت تاویلی حاصل از مطالعه امور خاص تاریخی بپردازد. همچنین، با استفاده از نظریه تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف، کنش های گفتمانی دارای نقش در تولید گفتمان حقوقی زنان را شناسایی کند. در این مقاله از روش دیرینه شناسی فوکو و تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف استفاده شد تا امر زنان به مثابه یک برساخت گفتمانی منقطع در سه سطح انتزاع ساختارها، کنش ها و رخدادهای اجتماعی، توصیف، تفسیر و تبیین گردد. نتایج نشان می دهد گفتمان زنان در چهار دوره زمانی تکامل یافت تا خود را به عنوان گفتمان زنان پیشروی طبقه اجتماعی بالا از بدنه جامعه مجزا سازد و سرانجام، بخشی از حقوق خود را به مانند زنان جوامع غربی از طبقه مسلط بگیرد. ازآنجا که این مطالبات، خواست عموم زنان جامعه نبود، غیرقابل دسترس و غیرقابل اعتماد بودند؛ بنابراین، در برهه ای از تاریخ، هم زمان با دوره دیکتاتوری رضاشاه، زنان قدرت گفتمانی خود را از دست داده و طرد شدند.
This article tries to take a poststructural approach to the insight and knowledge interpretive resulting from the study of specific historical issues; Also, using Fairclough's theory of critical analysis of discourse, identify discourse practices that plays a role in the production of women's legal discourse. In this article, from Foucault's paleontological method and Fairclough's critical analysis of discourse were used to describe, interpret and explain the subject of women as an interrupted discourse constructure in three levels of abstraction of social structures, practices and events. The results show that women's discourse evolved in four periods to separate itself from the society as a progressive women's discourse of high social class and finally takes some part of it's rights from society dominant class like western women. Since these demands were not wanted all women of society, they were inaccessible and unreliable, During a period of time, simultaneously with the dictatorship of Reza Shah, women lost their power of discourse and were rejected.
خلاصه ماشینی:
در این مطالعه ، منابع دست اول شامل مجموعه اسناد و نامه های خانوادگی، نشریات زنان ، کتاب ها، سفرنامه ها و هر آنچه به عنوان متن قابل بررسی علمی است ، بوده تا از طریق آن ، ساختارهای اجتماعی مانند نظام قشربندی که کلیترین و باثبات ترین ویژگی جوامع هستند، مطالعه شوند.
بررسی روند شکل گیری گفتمان زنان و نتایج و آثار حقوقی و اجتماعی آن از پیش از مشروطه تا پایان عصر پهلوی اول ، در پنج دوره قابل بررسی است : - دوره اول پیش از مشروطه تا سال ١٢٨٥ ش که گفتمان ها متأثر از جهان غرب و در تعامل و گفتگو با یکدیگر شکل گرفتند؛ - دوره دوم از سال ١٢٨٥ تا ١٢٨٨ ش و پایان استبداد صغیر که نزاع میان گفتمان سلطنت مطلقه و مشروعه خواه و گفتمان سلطنت مشروطه و مشروطه خواه ، جامعه را متأثر ساخت ؛ - دوره سوم از سال ١٢٨٩ تا ١٢٩٩ ش که زنان در کنار روشنفکران و نواندیشان دینی از فرصت خلأ سیاسی استفاده نموده تا مطالبات خود را از طریق انتشار نشریه بیان کنند؛ - دوره چهارم از سال ١٢٩٩ تا ١٣١٢ ش که همکاری نیروهای اجتماعی با رضاشاه و گفتمان حقوقی زنان به عنوان یک قشر صاحب حق شکل گرفت و درنهایت ، توسط قدرت سیاسی حذف گردید؛ - دوره پنجم از سال ١٣١٢ تا ١٣٢٠ ش که پایان دیکتاتوری رضاشاه با تسلط گفتمان ناسیونالیسم متجدد بر تمام گفتمان ها همراه بود.