چکیده:
هیچکاک با مثالهای نقض خود نشان داد که همچنان مسئله ربط تبیینی در الگوی جدید تبیین علمی وسلی سالمون برقرار است. در برهمکنشهای فرایندهای علّی علامتهای مختلفی به وجود میآیند. به زعم هیچکاک نمیتوان با رویکرد سالمون مشخص کرد که کدام علامت یا کمیت حفظ شده، از نظر تبیینی مرتبط است با پدیده تبیین خواه مورد نظر. ما با کمک تحلیل تقابلی پیتر لیپتون تلاش میکنیم تا به ایراد هیچکاک پاسخ دهیم. نشان میدهیم با انتخاب وضع مقابل مناسب و مشخص کردن اختلاف میان وضع واقع و وضع مقابل میتوان علامت یا کمیت حفظشده ازنظر تبیینی مرتبط را تعیین کرد.
Abstract: Hitchcock's counter-examples showed that Salmon's revised account of scientific explanation cannot resolve the problem of explanatory relevance. In this model, interactions of causal processes introduce different marks or conserved quantities. According to Hitchcock, Salmon's account fails to distinguish marks or conserved quantities which are explanatorily relevant to the explanandum. The aim of this paper is to examine Hitchcock's objection within Lipton's contrastive analysis and resolve explanatory relevance problem of salmon's account of scientific explanation. It is argued that by selecting the appropriate foil and determining the difference between fact and foil, we can distinguish the explanatory relevant marks or conserved quantities.
خلاصه ماشینی:
به زعم هیچکاک نمی توان با رویکرد سَمِن مشخص کرد کـه کـدام علامـت یـا کمیت حفظ شده ، از نظر تبیینی مرتبط است با پدیده تبیین خواه مورد نظر.
(Ross, "Scientific Explanation", The Stanford Encyclopedia of Philosophy پس از آن که مدل ربط آماری سَمِن با چالش های جدی رو به رو شد و خود او نیز به نقش علیت در تبیین علمی پی برد، رویکردی جدید کـه تـاثیر علّـی (Causal influence) را در یـک شبکه در هم تنیده علّی دنبال می کند ارائه کرد.
علاوه بر این ، خود مفهوم ایجاد علامت نیز شامل یک تقابل خلاف واقع است ؛ تقابلی میـان اینکـه چگونـه یـک فراینـد درزمانی که علامتی در آن ایجادشده است رفتار می کند و رفتار آن چگونه خواهد بود اگـر کـه علامتی در آن ایجـاد نشـود ( ,"Scientific Explanation"Woodward, James and Lauren Ross, .
به تعبیری کلی تر، آن ویژگی های فرایند P که باعث می شوند P فراینـدی علّـی محسـوب شـود (قابلیـت انتقـال علامت یا کمیتی حفظ شده ) ممکن است آن ویژگی هایی نباشند که از نظر تبیینی یا علّی مرتبط هستند با تبیین خواه E که می خواهیم تبیین کنیم .
با تحلیل تقابلی معلوم می شود کـه کدام علامت یا کمیت حفظ شده ازنظر علّی با پدیده تبیین خواه ما مرتبط است .
به زعم هیچکاک مدل CM وسلی سَمِن نمی تواند علامت یا کمیت حفظ شده ای که از نظر علّی مرتبط است با پدیده تبیین خواه را مشخص کنـد.