چکیده:
یکی از مهمترین وظایف و ویژگیهای حکمران خوب، اجرای عدالت و کاهش نابرابری اجتماعی است و مالیات از جمله سازوکارهایی است که از آن برای همین منظور استفاده میشود. سازوکار مالیات اینگونه است که هرچه درآمد مردم بیشتر باشد میبایست مالیات بیشتری بپردازند و این بدانمعناست که از انباشت سرمایه نزد قشر خاصی از جامعه جلوگیری شده، شکاف طبقاتی کاهش یافته و نابرابری اجتماعی نیز به حداقل میرسد. هدف از این پژوهش پاسخ به این سوال است که آیا سازوکار مالیات نقش میانجی در رابطه حکمرانی و نابرابری اجتماعی بازی میکند؟ بدینترتیب تعداد 103 کشور که دادههای مورد نیاز برای تحقیق را دارا بودند با استفاده از روش تطبیقی کمی مبتنی بر مدلسازی معادله ساختاری ارزیابی شدند و نقش میانجی مالیات در مدل رابطه حکمرانی و نابرابری اجتماعی بررسی شد. نتایج تحقیق نشان دادند که اثر نرخ مالیات بر نابرابری اجتماعی در حضور حکمرانی خوب برابر با 0.26 است. اثر حکمرانی خوب بر متغیر نرخ مالیات نیز برابر با 0.50بهدست آمده است. بررسی خروجیهای مدلها حاکی از معنادار بودن این اثرها است(P-Value= 0.001). بدینسان میتوان ادعا کرد که نرخ مالیات در آنها اثر میانجی دارد. متغیر نرخ مالیات در رابطه حکمرانی خوب و نابرابری اجتماعی نقش میانجی بازی میکند؛ بهگونهای که حکمرانی خوب با حضور سازوکار مالیات منجر به کاهش نابرابری اجتماعی میشود. این نتایج نشان میدهند که مالیات میتواند یکی از سازوکارهای مهم برای حکمرانی بهتر و کاهش نابرابری اجتماعی باشد. سازوکارهای اخذ مالیات می توانند شکاف طبقاتی را کاهش دهند و بسترهای نابرابری اجتماعی را اصلاح کنند. مالیات گیری درست و هدفمند میتواند نقشی اساسی، هم در بهبود وضعیت حکمرانی و هم در کاهش نابرابری اجتماعی داشته باشد.
One of the most important tasks and characteristics of a good ruler is the administration of justice and the reduction of social inequality, and taxation is one of the mechanisms used for this purpose. The mechanism of taxation is that the higher the income of the people, the more taxes they have to pay, which means that the accumulation of capital with a certain segment of society is prevented, the class gap is reduced and social inequality is minimized. The purpose of this study is to answer the question whether the tax mechanism plays a mediating role in the relationship between governance and social inequality? Thus, 103 countries that had the data needed for the study were evaluated using a quantitative comparative method based on structural equation modeling and the mediating role of taxation in the model of governance and social inequality was investigated. Taxation mechanisms can reduce class gaps and improve the context of social inequality. Proper and targeted taxation can play a key role in both improving governance and reducing social inequality.The results showed that the effect of the tax rate on the social inequality in the presence of good governance is 0.26. The effect of good governance on the tax rate variable is also equal to 0.50. Examination of model outputs indicates that these effects are significant (P-Value = 0.001). Thus it can be claimed that the tax rate has a mediating effect on them. The tax rate variable plays a mediating role in the relationship between good governance and social inequality; In a way that good governance with the presence of the tax mechanism leads to a reduction of social inequality. These results show that tax can be one of the important mechanisms for better governance and reducing social inequality.
خلاصه ماشینی:
سازوکار ماليات اين گونه است که هرچه درآمد مردم بيشتر باشد ميبايست ماليات بيشتري بپردازند و اين بدان معناست که از انباشت سرمايه نزد قشر خاصي از جامعه جلوگيري شده ، شکاف طبقاتي کاهش يافته و نابرابري اجتماعي نيز به حداقل ميرسد.
ماليات با اهداف متعددي مورد پيگيري دولت هاست و ميتواند به صورت سازوکاري تعريف شود که از آن براي حذف زمينه هاي کسب ثروت هاي بادآورده ، حمايت از اقشاري که تحت تأثير ساختار اجتماعي و اقتصادي درآمد پاييني دارند، کاهش شکاف طبقاتي و نابرابري اجتماعي استفاده شود اما در حال حاضر ممکن است تعداد دولت هايي که با چنين هدفي به ماليات توجه ميکنند اندک 1 باشند.
از سوي ديگر کشورهاي مختلف ، سياست ها و نرخ هاي مالياتي متنوعي دارند و مسأله ما اين است که در رابطه بين حکمراني و نابرابري اجتماعي ماليات چه نقشي دارد.
بر اساس نتايج اين تحقيق که با استفاده از داده هاي سري زماني سال هاي (١٣٣٨-١٣٨٦) به دست آمده است عکس روند اصلي در ايران ديده ميشود؛ به اين معني که در کشور بيشتر درآمدهاي دولت از افراد کم درآمد جامعه و بيشتر هزينه هاي دولت براي افراد ثروتمند جامعه بوده است که اين امر باعث نابرابري اجتماعي و همچنين کند شدن رشد اقتصادي شده است .
مجموعه اي از سازمان ها و نهادهاي بين المللي هستند که داده هاي توليدشده آن ها براي بررسي موضوع حکمراني خوب و نابرابري اجتماعي قابل استفاده است .