چکیده:
آل بویه، سلسله ای ایرانی نژاد و شیعی مذهب،منسوب به ابوشجاع بودندکه میان سال های 322-488ه.ق بر بخش بزرگی از عراق(عجم و عرب)،جزیره،شام و بخش های مختلفی ایران از جمله جبال حکومت کردند. ایران و بخصوص غرب آن از دیرباز حسب موقعیت جغرافیایی و تاریخی منشأ تحولات مهمی در تاریخ ایران بوده است. این منطقه در قرن چهارم ه.ق در دوره حاکمیت شاخه ای از آل بویه، در عرصه تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نمود ویژهای یافت.سوال محوری پژوهش حاضر آن است که اوضاع اجتماعی ایران در دوره حکمرانی آل بویه چگونه بوده است؟ فرضیه مطرح شده این است که در سایه آرامش نسبی که حکومت آل بویه فراهم نموده بود زمینه ایی برای رونق اجتماعی فراهم آمد. با این حال نابرابری های اجتماعی همچنان بر این منطقه حاکم بود. بر اساس یافته های این پژوهش، که به روش توصیفی - تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه انجام شده،این منطقه درواقع دربردارنده نوعی جمع اضداد یا حتی پارادوکس تاریخی در درون خود است. چرا که علیرغم اینکه این منطقه از لحاظ سیاسی در این قرن از ثبات چندانی برخوردار نیست به لحاظ اجتماعی سنت های دیرینه تاریخ ایران در این منطقه پابرجا بوده است.
The Buyids, a dynasty of Iranians and Shiites, were attributed to Abu Shuja, who ruled over large parts of Iraq (Ajam and Arab), the island, the Levant, and various parts of Iran, including the mountains, between 322-488 AH. Iran and especially its west has long been the source of important changes in the history of Iran in terms of geographical and historical location. This region was especially prominent in the field of political, cultural and social developments in the fourth century AH during the rule of a branch of Al-Buwayh. The central question of the present study is what was the social situation of Iran during the rule of Al-Buwayh? The hypothesis is that in the shadow of the relative calm provided by the Buwayhid government, the groundwork was laid for social prosperity. However, social inequalities still prevailed in the region. According to the findings of this research, which has been done in a descriptive-analytical method and based on library studies, this region actually contains a kind of set of contradictions or even a historical paradox within itself. Because despite the fact that this region is not very politically stable in this century, the ancient traditions of Iranian history have been socially established in this region.
خلاصه ماشینی:
سوال محوري پژوهش حاضر آن است که اوضاع اجتماعي ايران در دوره حکمراني آل بويه چگونه بوده است ؟ فرضيه مطرح شده اين است که در سايه آرامش نسبي که حکومت آل بويه فراهم نموده بود زمينه اي براي رونق اجتماعي فراهم آمد.
چرا که عليرغم اينکه اين منطقه از لحاظ سياسي در اين قرن از ثبات چنداني برخوردار نيست به لحاظ اجتماعي سنت هاي ديرينه تاريخ ايران در اين منطقه پابرجا بوده است .
در ادامه به برخي از مهم ترين آثار در اين حوزه مي پردازيم :فقيهي در کتاب آل بويه و اوضاع زمان ايشان با نموداري از زندگي مردم در آن عصر،به بررسي نقاط مثبت و منفي آل بويه پرداخته است و به ارائه گوشه هايي از اوضاع فکري و اجتماعي قسمتي از جامعه اسلامي در قرنهاي چهار و پنج پرداخته است .
محمد ايمانيفر(رويگر) نيز در تاريخ تحولات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي در دوره ي آل بويه ، که در پنج فصل تدوين شده ، علاوه بر نگاهي به تاريخ عمومي جهان در زمان اقتدار حکومت آل بويه ، به تحولات سياسي تشکيلات حکومتي؛ اوضاع اجتماعي و اقتصادي و تحولات فرهنگي اين سلسله به صورت کلان توجه کرده است .
(قزويني رازي، همان :صص (273-101-91 ٣- تعاملات شيعيان و اهل سنت در زمان آل بويه ، اهل سنت ايران به يکي از دو فرقه حنفي و شافعي تعلق داشتند و به دليل رقابت هميشگي ، که ميان اين دو فرقه وجود داشته ، اغلب ، آنان را «فريقان » ميگويند(مادلونگ ، ١٣٧٧:ص ٥٣).