چکیده:
زمینه و هدف
منظومه های عاشقانه بخش مهمی از ادبیات غنایی ایران را تشکیل میدهد و بیانگر خصایص فرهنگی دورانهای مختلف تاریخی این سرزمین نیز قلمداد میشود. رویداد عشق و حالات و شرایط عاشق و معشوق از ارکان اصلی این منظومه هاست و بسته به فضای اجتماعی هر دوره، ویژگیهای خاص خود و تفاوتهایی با دیگر ادوار دارد. هدف این پژوهش، بررسی و واکاوی منظومه های غنایی فارسی با تکیه بر منظومه های عاشقانه زال و رودابه، بیژن و منیژه، ویس و رامین و خسرو و شیرین (پیش از اسلام) و منظومه های رابعه و بکتاش (از الهینامه عطار) و مهپاره و خورشید (محمد سعید طبیب قمی) (پس از اسلام) خواهد بود که به چرایی و چیستی و تحلیل مقایسه ای کنشها و واکنشهای عاشقان با توجه به رویداد عشق در این منظومه ها پرداخته میشود.
روش مطالعه
در این مقاله از روش تحلیل گفتمان برای بررسی حالات عاشق در منظومه بهره برده شده است.
یافته ها
در این منظومه ها آنچه حالات عاشق را رقم میزند، به عوامل و عناصر برون متنی، تقابل گفتمانها، بافت فکری و فرهنگی، گرایشهای دینی و نژادی وابستگی دارد.
نتیجه گیری
در این منظومه ها رویداد عشق و به تبع آن، حالات و ویژگیهای عاشقان پیش از اسلام با حالات عاشقان پس از اسلام دارای تفاوتهای آشکاری است که این امر تا حدود زیادی ناشی از تغییر گفتمان دینی-فرهنگی و سیاسی پیش از اسلام نسبت به دوران اسلامی و تاثیر آن بر ارکان و افراد جامعه و به تبع آن، بر حالات و ویژگیهای عاشق است؛ چنانکه در قیاس با فضای جامعه فرهنگی-اجتماعی دوره اسلامی، فضای باز حاکم بر روابط زن و مرد در دوره پیش از اسلام، تساهل درباره امور و روابط جنسی، ازدواج و نیز مناسبات خانوادگی، به واقع اموری را که در دوره اسلامی حرام و نکوهیده و مذموم بود، امکان پذیر میکرد و بعنوان بخشی از فرهنگ غالب در منظومه های عاشقانه این دوره بازتاب یافته است.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Romantic poems form an important part of Iran's lyrical literature, and they are also considered to express the cultural characteristics of different historical periods of this land. The event of love and the situations and conditions of the lover and the beloved are the main elements of these systems and depending on the social atmosphere of each period, it has its own characteristics and differences from other periods.
METHODOLOGY: In this article, the discourse analysis method is used to examine the states of love in love systems.
FINDINGS: In these systems, what determines the states of love is dependent on extratextual factors and elements, conflicting discourses, intellectual and cultural context, religious and racial tendencies.
CONCLUSION: The states and characteristics of lovers before Islam and the states of lovers after Islam have obvious differences, which is largely due to the change of the religious-cultural and political discourse before Islam to the Islamic era and Its effect is on the pillars and people of the society and, accordingly, on the moods and characteristics of the lover; As compared to the atmosphere of the cultural-social society of the Islamic period, the open atmosphere governing the relationship between men and women in the pre-Islamic period, the extraordinary tolerance regarding sexual affairs and relationships, marriage and family relations, in fact, the things that were forbidden and condemned in the Islamic period And it was reprehensible, it made it possible and it has been reflected as a part of the dominant culture in the romance poems of this period.
خلاصه ماشینی:
اهتمام ما در اين پژوهش ، بررسي و واکاوي منظومه هاي غنايي فارسي با تکيه بر منظومه هاي عاشقانۀ زال و رودابه ، بيژن و منيژه ، ويس و رامين ، و خسرو و شيرين (پيش از اسلام ) و منظومه هاي رابعه و بکتاش (از الهينامۀ عطار) و مهپاره و خورشيد (محمدسعيد طبيب قمي) (پس از اسلام ) خواهد بود که به چرايي و چيستي و تحليل مقايسه اي کنشها و واکنشهاي عاشقان با توجه به رويداد عشق در اين منظومه ها ميپردازيم .
گفتني است محدودة زماني و تاريخي داستان برميگردد به قبل از اسلام و دوران مزديسنان و باورهايِ بهدينان و بطور دقيقتر، به دوران سلطنت پارتها/ اشکانيان که بيشتر با ساختار سياسي-اجتماعي ملوکالطوايفي اداره ميشد و خويدودَه يا ازدواج با محارم و کلاً اين نوع تزويج و عشق ورزيدن ، در فرهنگ عمومي و در اجتماع (بويژه طراز اول آن ) نه تنها قبح و زشتي ندارد که ازُ بعد شرعي آن حتي تقديس ميشود؛ چنانکه «در ونديداد (کتاب شرعيات و احکام زرتشتيان ) از آن به بزرگترين ثواب ياد ميشود» (نک : رضي، ١٣٨٥: ٢/ ١٠١٢) دقيقاً برخلاف پس از اسلام ؛ چنانکه طرح ازدواج ويس با برادرش ويرو در اين داستان مصداق اين ادعا است ؛ بنابراين با توجه به اين گفتمان حاکمِ فرهنگي-اخلاقي و ديني، در بروز عشق و ظهور حالات و ويژگيهاي عاشق و به تبع آن ، در برخوردها و کنشهاي عاشق و معشوق نيز آزادي عمل و پرواي بيشتري نسبت به منظومه هاي عاشقانۀ پس از اسلام مشاهده ميشود.