چکیده:
دین پذیری به معنای اعتقاد پذیرش و اطاعت نسبت به هر آنچه خدای سبحان توسط انبیا و ائمه برای جامعه بشری نازل کرده است. دین گریزی نیز به معنای عدم اعتقاد عدم پذیرش و یا عدم اطاعت نسبت به آن. این پژوهش با هدف شناخت عوامل موثر بر دین پذیری و دین گریزی نوجوانان با تاکید بر آموزه های دینی به این امر پرداخته است. جامعه آماری تحقیق ،حاضر تعداد 285 نفر از دانش آموزان دوره متوسطه و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی 13 تا 22 ساله میباشد که با روش نمونه گیری تصادفی و طبقه ای انتخاب شده اند روش تحقیق توصیفی از نوع زمینه یابی بوده و پرسش نامه محقق ساخته دارای ۲۳ سوال پس از اعتبار سنجی روایی و پایایی از روش تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام شده است.
یافته ها نشان میدهد که نوع تربیت خانواده ها رابطه دوستان و همسالان عملکرد افراد مذهبی رسانه های گروهی و شناخت اراده ،فردی بر دین پذیری نوجوانان تاثیر دارد در جامعه دانشجویی و دانش آموزی نیز بیشترین تاثیر را به ترتیب شناخت و آگاهی از دین نوع تربیت خانواده، عملکرد مربیان و افراد، مذهبی رابطه دوستان و همسالان و رسانه های گروهی دارا میباشند.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله سعي بر اين است که در مورد علل دينگريزي نوجوانان و راهکارهاي پيشگيري از آن بحث شود که چگونه و چه شرايطي باعث بروز اينگونه مسائل شده است و چرا نوجوانان با وجود خانوادهاي مذهبي، محيط مذهبي، رسانههايي که در سايه دين فعاليت ميکنند، مراسمات مذهبي خاص و غيره بازهم به مناسک ديني خود کمتر پايبند هستند و با توجه به شرايط اجتماعي، اقتصادي و سياسي جامعه ايران ضروري است که در مورد اين مسئله که به نوعي ميتوان گفت يکي از موضوعات روز کشور ماست، پژوهشي انجام داد.
به دليل اينکه کشور ما به پايه دين اسلام بنا شده و دين يکي از نهادهاي غالب محسوب ميشود ولي کارايي و عملکرد مناسبي که بايد در ميان نسل جوان داشته باشد را ندارد و مبلغان ديني و صاحبان نظريات ديني در پي اين هستند که بتوانند با پژوهش و شناسايي نقاط ضعف و قوت نوجوانان آنها را در امر دين ياري رسانند که اين تلاشها و کوششها از گذشته تا به حال با صور گوناگون انجام شده است تا اين خلع نسل جوان پر شود و سعي شود که نسلي پاک و ديندار در جهت شکوفايي نوجوانان در زندگي فردي و اجتماعي حاصل شود.
اما از يک سو، بسياري از اوقات آنچه به عنوان دين به او عرضه ميشود براي او قانع کننده نيست، و از سوي ديگر، در برخي موارد نيز جوان ميخواهد همه آموزههاي ديني، اعم از احکام و عقايد را با خطکش عقل خود بسنجد و فکر ميکند اگر آموزههاي ديني در قالبهاي فکري او بگنجند صحيح هستند، وگرنه درست نيستند و بايد کنار گذاشته شوند.