چکیده:
بشر امروز از مشکلات روانی عدیده ای همچون استرس، اضطراب، وسواس، افسردگی و... رنج می برد که منشاء بسیاری از آنها به ویژه وسواس، عدم شناخت کافی یا برداشت نادرست فرد است. یکی از راه های درمان اینگونه معضلات، ایجاد تغییرات در نگرش و بینش بیمار و به عبارت دیگر «اصلاح شناختی» یا شناخت درمانی است. در این رابطه شناخت درمانگر درصدد شناسایی افکار و عقاید فرد و تصحیح آنها است. پژوهش حاضر درصدد ارائه راهکارهایی جهت ورود به این حیطه با تأمل در آموزه های دینی به خصوص اصول فقه است که به روش توصیفی- تحلیلی با رویکرد اصولی و فقهی پس از بیان انواع وسواس در امور شرعی، به معرفی و بررسی اصولی می پردازد که شناخت آنها در درمان وسواس مؤثر است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اصل برائت، اصل استصحاب، اصل حلیت، اصل طهارت و... می توانند در درمان وسواس به صورت شناختی کمک نمایند. نتیجه اینکه: فرد مبتلا به اختلال وسواس به ویژه در امور شرعی و نیز شناخت درمانگر با اطلاع و آگاهی از موارد فوق می توانند نقش مؤثری در کاهش اثرات وسواس و یا حتی درمان آن داشته باشند.
Humans today suffer from many psychological problems such as stress, anxiety, obsession, depression, etc., the origin of many of which, especially obsession, lack of adequate knowledge or wrong perception of the person. One of the ways to treat such problems is to make changes in the patient's attitude and vision, in other words, "cognitive correction" or cognitive therapy. In this regard, the therapist's knowledge is trying to identify the person's thoughts and opinions and correct them. The present research tries to provide solutions to enter this field by reflecting on religious teachings, especially the principles of jurisprudence, which, using a descriptive-analytical method with a principled and jurisprudential approach, introduces and examines the principles that know They are effective in treating obsessions.Research findings show that the principle of innocence, the principle of companionship, the principle of resolution, the principle of purity, etc. can help in the treatment of obsessions cognitively. The result is that: a person suffering from obsessive compulsive disorder, especially in religious matters, as well as the knowledge of the therapist with knowledge and awareness of the above cases, can play an effective role in reducing the effects of obsession or even treating it.
خلاصه ماشینی:
(فری مایکل، 1384: 44) بنابراین یک فرد مسلمان معتقد به مبانی و احکام اسلامی ممکن است در بسیاری از موارد شرعی بهجهت اهمیت موضوع برای او، دچار چنین وضعیتی شود و در انجام تکالیف شرعی دچار وسواس گردد که البته اکثر این وسواسها ناشی از عدم شناخت صحیح و پیروی او از شیطان است.
اختلال وسواس میتواند در امور مختلف زندگی انسان نمود داشته باشد که یکی از این موارد، وسواس در امور شرعی است که گاه فرد مسلمانِ معتقد، در انجام تکالیف شرعی خود دچار چنین اختلالی خواهد شد و در علم اصول فقه مواردی مشاهده میشود گه آگاهی از آنها نقش مؤثری که در ادامه نوشتار به بررسی آنها میپردازیم.
2. وسواس در تکرار امر وجوبی بدون قرینه گاهی فرد در انجام امرِ بدون قرینه، که نشانگر مَرّه یا تکرار باشد دچار وسواس شده و جهت تکرار را انتخاب میکند و با این تکرار مداوم، برای خود و احیانا اطرافیان، زحماتی ایجاد میکنند درحالی که باید بداند در صورت نبود قرینه، اصل بر یکبار انجامدادن است (فرجی، 1389: 85) و نباید با رفتاری وسواسگونه آن را تکرار کرد؛ زیرا مطابق مباحث اصولی اگر فعل نیازمند تکرار باشد باید توسط قرینه حالیه یا مقالیه مشخص گردد (علامه حیدری، 1382: 63).
نکته مهم در این حدیث از کلمۀ «فَلْیمْضِ»برداشت میشود؛ این کلمه با صیغه امر بیان شده و مطابق مباحث اصولی، صیغه امر ظهور در وجوب دارد؛ یعنی امام، امر وجوبی فرمودهاند که مکلف باید به یقین سابق خود باقی بماند (نه اینکه بهتر است)؛ بنابراین شک و تردید، در امری که بدان یقین وجود داشته باشد، صحیح نخواهد بود زیرا از طرفی مخالفت با امر امام است و از طرفی دیگر، موجب وسواس و در نتیجه مشقت و سختی خواهد بود.