چکیده:
اصولا قراردادی مجزا به نام "قرارداد اجباری" وجود ندارد. متقابلا همه قراردادها در نهایت تابع سطحی معین از اجبارند. ترکیب "قرارداد" و "اجبار" بیش ازآن که یک اصطلاح حقوقی باشد، یک ستیز معنایی آشکار است. با این حال از یک ظرفیت حقوقی برخوردار است به طوری که میتوان بیاستفاده از این نام، جایگاهی مهم در قانون برای آن متصور شد. معمولا این گونه از ترکیبهای وصفی در دل خود داستانهایی بلند از تجربیات تلخ در تاریخ را حکایت میکنند؛ فرازهایی که تعدی و اجبار را در پوششی از الفاظ نرم مانند "قرارداد" تطهیر میکنند. آیا اجبارهایی که تبدیل به یک قرارداد شدهاند، به اندازه کافی قانونیاند تا بتوان به واسطه آنها اعمال زور را تسهیل کرده و برخوردار از حمایتهای مدنی نمود؟ با توجه به فقدان منابع کافی در زمینه قراردادهای اجباری در حقوق ایران، لاجرم این بحث دارای فرازهایی جدید و تامل انگیز است که خود میتواند باب تازهای را در مباحث حقوقی ایران بگشاید. این مقاله بر آن است که ضمن پاسخ دادن به این سوال، به موضوع " اجبار" در روابط حقوقی، زمانی که در قالب یک قرارداد گنجانده میشود بپردازد. با فرض اینکه " قرارداد" نشانه مدنیت و حاکمیت قانون بر اساس " قبول" یا " رد" آزادانه ی یک پیشنهاد است، وصف "اجبار" چه تاثیری بر معنای قرارداد میگذارد؟
There is basically no separate contract called a " compulsory contract". Conversely, all contracts are ultimately subject to a certain level of coercion. The combination of "contract" and "coercion" is more than a legal term, it is an obvious semantic conflict. However, it has a legal capacity so without using this name, it can be considered an important place in the law. Usually, such descriptive combinations tell long stories of bitter experiences in history; Phrases that purify abuse and coercion in the guise of soft words like "contract." Are coercions that have become a contract legal enough to facilitate coercion and enjoy civil protection? Given the lack of sufficient resources in the field of compulsory contracts in Iranian law, this discussion inevitably has new and thought-provoking phrases that can open a new chapter in Iranian legal discussions. This article intends to answer this question by addressing the issue of "coercion" in legal relations when included in a contract. Assuming that "contract" is a sign of civilization and the rule of law based on the free "acceptance" or "rejection" of an offer, what effect does the description "coercion" have on the meaning of the contract?
خلاصه ماشینی:
آيا اجبارهايي که تبديل به يک قرارداد شده اند، به اندازه کافي قانوني اند تا بتوان به واسطه آنها اعمال زور را تسهيل کرده و برخوردار از حمايت هاي مدني نمود؟ با توجه به فقدان منابع کافي در زمينه قراردادهاي اجباري در حقوق ايران ، لاجرم اين بحث داراي فرازهايي جديد و تأمل انگيز است که خود مي تواند باب تازه اي را در مباحث حقوقي ايران بگشايد.
سوال اينجاست که اين جرح و تعديل در قراردادي که پيش روي يک شخص گذاشته شده است تا کجا مي تواند ادامه يابد؟ آيا او مي تواند تمام مفاد قرارداد را مطابق ميل خود تنظيم نمايد؟ يا در نهايت براي به دست آوردن امتيازاتي که به آنها محتاج است ، مجبور خواهد شد علي رغم ميل باطني به شرايطي تن دهد که تأمين کننده تمامي خواسته هاي او نيست ؟ در پاسخ مي توان گفت هيچ حقوقداني پذيرش اينگونه شرايط را مصداق اجبار مصطلح در علم حقوق نمي داند.
(مرادي، ١٣٩٨، ص ٢٢) ٢-٣- فوايد قراردادهاي اجباري مهم ترين عاملي که تحقق يک قرارداد اجباري را توجيه مي کند وقوع اضطرار عمومي است که طي آن دولت ها از طريق انعقاد اين گونه قراردادها، بر اساس سلسله تعهداتي دو جانبه ، طرف مقابل را ضمن برخورداري از مزايايي حداقلي، موظف به انجام اموري مي نمايند که در شرايط عادي، افراد از قبول آنها سر ١ پاندمي به شيوع يک بيماري جديد در سراسر جهان گفته مي شود که عده زيادي را درگير مي کند.