چکیده:
یکی از مسائل بنیادین در انسجام احساسات درونی در تربیت، اعتدال بخشی به نیازهای غریزی انسان است که روانشناسان و اندیشمندان حوزهی تربیت روشها و راهکارهای مختلفی را برای موفقیت در آن به کار بسته اند. یکی از نکات مهم جهت دستیابی به آن، خویشتن بانی در این حوزه است. پژوهش حاضر تلاش دارد تا با روش توصیفی- تحلیلی در جهت ارائه نقش تربیتی خویشتن بانی در اعتدال بخشی به نیازهای غریزی انسان از منظر قرآن و حدیث بپردازد تا انسانی کامل با مولفههای تربیتی درست فراروی انسان های دیگر معرفی نماید. خویشتن بانی مفهومی پیشادینی است که تمام ابعاد و وجوهات انسان را از سطح انسانی تا سطح الهی تحت تاثیر قرار میدهد و هدایت گر انسان از جهان دانی به عالم عالی است. دستاورد این نوشتار این است که خویشتن بانی راهبرد محوری در حفظ تعادل غرائزی است که خداوند آن را مقدمهای برای شکوفایی فطرت خدا جوی انسان قرار داده است.
One of the fundamental issues in the integration of inner feelings in education is the moderation of human instinctual needs that psychologists and thinkers in the field of education have used various methods and strategies to succeed in it. One of the important points to achieve it is self-control in this area. The present study tries to deal with the descriptive-analytical method in order to present the educational role of self-reliance in moderating the instinctual needs of human beings from the perspective of Quran and Hadith to introduce a complete human being with the correct educational components to other human beings. Self-control is a preconceived concept that affects all dimensions and aspects of man from the human level to the divine level and guides man from worldliness to the higher world. The result of this article is that self-discipline is the central strategy in maintaining the balance of instincts that God has made a prelude to the flourishing of God-seeking human nature.
خلاصه ماشینی:
باتوجه به فطرت خداجو نياز به خويشتن باني در مراتب ابتدايي در همه ي انسان ها مشترک بوده و داراي مراتب مختلفي است ؛قرآن کريم در آيه ي « فأقم و جه ک للدين حنيفا فطر ت ٱلّه ٱّ تي فط ر ٱلّاس ع ليه ا لا بد يل لخ لق ٱلّه ذ لک ٱلدّ ين ٱلقّ يم و لک ن أ کثر ٱلّاس لا يعل مون » (روم : ٣٠)؛ به وجود فطرت در همه انسان ها اشاره دارد و اين گونه بيان ميدارد که پس [با توجه به بيپايه بودن شرک] حق گرايانه و بدون انحراف با همه ي وجودت به سوي اين دين [توحيدي] رويآور، [پاي بند و استوار بر] سرشت خدا که مردم را بر آن سرشته است باش براي آفرينش خدا هيچ گونه تغيير و تبديلي نيست ؛ اين است دين درست و استوار؛ ولي بيشتر مردم معرفت و دانش [به اين حقيقت اصيل ] ندارند.
در هدايت تکويني که منشأ فطري دارد هر انساني طالب صداقت و راستي است و از دروغ و کذب بيزار است ؛ همه ي انسان هايي که حقيقت جو هستند در مرتبه ي اول صداقت را تجربه ميکنند؛ از اين رو قرآن کريم در آيات حجرات : ١٥، بقره : ١٧٧، احزاب : ٣٣، صداقت را معيار ايمان و پيمان بندگي دانسته و خويشتن باني را راهبردي براي تحقق صداقت انسان در مسير رشد و تعالي معرفي ميکند.
Tamimi Amadiyah, Abdul Wahid Ibn Muhammad 1410 AH, Gharr al-Hakam and Dar al-Kalam, translator: Mustafa Drayati, Qom: Islamic Library.