چکیده:
هر فرد دارای مجموعهای از الگوهای رفتاری خاصی است که معرف حالت روانی اوست، اما از آنجا که همین فرد در حالت روانی متفاوت، الگوهای رفتاری دیگری را بروز میدهد که غالبا متناقص با رفتار قبلی اوست، سبب پیدایش « نظریه حالات من» گردید اریک برن بنیانگذار تحلیل رفتار متقابل «حالات من» را به سه بخش والد، بالغ و کودک تقسیم میکند. طبق نظریه اریک برن «والد» یکی از سه حالت شخصیت انسان است که از والدین، یا الگوهای قدرت فراگرفته میشود «والد» به دو صورت والد حمایتگر مهربان و «والد» کنترل کننده مستبد ظاهر میشود. این پژوهش با شیوه توصیفی - تحلیلی و با استناد به تاریخ بیهقی و نظریات اریک برن رفتارهای «والدانه» امیر مسعود غزنوی را مورد تحلیل قرار میدهد از بررسی نتایج این پژوهش چنین استنباط میشود که امیر مسعود در بیشتر مواقع «بالغ» خود را حذف و از حالت «والد» مستبد خود تصمیم گیری میکند و رویکردهایی از جمله اظهار قدرت، تهدید و ارعاب و استبداد را ایجاد میکند.
Each person has a set of specific behavioral patterns that represent his mental state, but since the same person in a different mental state shows other behavioral patterns that are often inconsistent with his previous behavior, this led to the emergence of "Theory of My States" by Eric Burn. The founder of mutual behavior analysis divides "My Situations" into three parts: parent, adult, and child. According to Eric Burn's theory, "parent" is one of the three states of human personality that is learned from parents, or patterns of power. This research analyzes the "parental" behaviors of Amir Masoud of Ghaznavi with a descriptive-analytical method and by referring to the history of Beyhaqi and the theories of Eric Burn. He makes decisions from his autocratic "parent" mode and creates approaches such as asserting power, threats and intimidation and tyranny.
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش با شيوه توصيفي - تحليلي و با استناد به تاريخ بيهقي و نظريات اريک برن رفتارهاي «والدانه » امير مسعود غزنوي را مورد تحليل قرار مي دهد از بررسي نتايج اين پژوهش چنين استنباط مي شود که امير مسعود در بيش تر مواقع «بالغ » خود را حذف و از حالت «والد» مستبد خود تصميم گيري مي کند و رويکردهايي از جمله اظهار قدرت ، تهديد و ارعاب و استبداد را ايجاد مي کند.
مسعود تصميم مي گيرد که ارياق را فرو گيرد و چون مي -دانست ارياق و حاجب غازي دوستان صميمي هستند و از اين امر با خبرند و نمي تواند در زمان هوشياري و به کمک لشکر آن ها را بازداشت کند بنابراين ابتدا اعتماد آن ها را جلب ميکند مجلسي برقرار مي سازد و با يادآوري خدمات گذشته آن ها و خلعت و شراب با حالت بالغانه «کودک» آنها را مورد خطاب و بازي قرار مي دهد اما در واقع از جانب ارياق و غازي ايمن نبوده و مصاحبت و همراهي و قدرت آن ها را با خود، تهديد آميز مي داند «والد» امير مسعود خطر را به او گوشزد مي کند پس دو حالت ديگر يعني «بالغ » و «کودک» را کنار زده و با حالت «والدانه » خصومت خود را آشکار و با انجام مکرهايي آن دو را از بين مي برد.