چکیده:
در میان اصولیان امامی، محمد حسین نایینی به عنوان مهمترین قائل نظریه الهیت وضع، اشتهار یافته است. نظریه او واجد پیچیدگیهایِ مغفولعنهی است که آن را نسبت به خوانش بسیط و کلاسیک از نظریه الهیت وضع، که سابقهای طولانی در تاریخ فرهنگ اسلامی دارد، متفاوت میسازد. فقدان تصنیفی اصولی از نایینی و وجود اختلاف فراوان در تقریرات و فهم شاگردان او، بر پیچیدگی این نظریه و تصور آن دامن زده است. نگارنده این مقاله، با روشی تحلیلی، در پی ارائه تقریری دقیق از نظریه نایینی و داوری درونی آن است و برای حصول این غرض، جمیع تقریرات موجود از درس اصول او را لحاظ کرده است. یافته تحقیق، این است که نظریه نایینی با مناقشات و ابهامات بسیاری مواجه است، اما فیالجمله میتوان دریافت که از دیدگاه او، میان لفظ و معنا مناسبتی هست که خداوند به اعتبار این مناسبت، لفظی خاص را برای معنایی خاص به بندگانش الهام میکند و یا در فطرتشان به ودیعه مینهد.
خلاصه ماشینی:
« )کاظمي ، ١٣٧٦، ج١، ص٣٠( آنچه از اين عبارات به نظر مي رسد اين است که چون از منظر نائيني ، ساير نظريات نتوانسته است کيفيت ايجاد زبان و دلالت الفاظ بر معاني را تبيين و خلل را مرتفع کند، نظريۀ الهيت وضع را بهترين تبيين ۲ يافته و براي پوشاندن اين خلل ، گزيري از استناد به خداوند عالم قادر مط لق و البته رخنه پوش ٣ نديده است .
واضح است که ايداع لفظي خاص براي اداي معنايي مخصوص، به اقتراح صرف و بدون موجب نيست ، بلکه بايد جهتي وجود داشته باشد که اداي معنا را به سبب لفظ مخصوصش اقتضاء کند، به نحوي که از محذور ترجيح بلا مرجح خارج گردد و لازم نيايد که آن جهت به ذات لفظ بازگردد تا دلالت الفاظ بر معانيشان ذاتي باشد.
«١ )خويي ، ١٣٦۸، ج١، ص١١( در فوائد الأصول، به مستند حکم وجدان به عدم دلالت بالط بع /ذاتي – که عبارت باشد از ملازمۀ جهل به وضع با عدم انتقال از لفظ به معنا – تصريح شده بود، اما در أجود التقريرات ۲ هرچند بدين روشني نيامده، اما مقرر با عبارت »هر شخصي از هر لفظي معناي مختص بدان را بفهمد«، در صدد بيان همين مط لب است که اگر مراد از دلالت ذاتي ، اين است که »هر کسي « - اعم از عالم و جاهل – با شنيدن هر لفظي به معناي آن منتقل شود، وجدان به عدم چنين دلالتي حکم مي کند.