چکیده:
رخدادهای ساری و جاری در ایران که اغلب به شکل چرخههای متناوب بحران سر بر میآورد، بیانگر فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم ها بر پیکره جامعه ایران است. چنانکه در یک دهه گذشته به طور دوره ای شاهد بروز مشکلات و بحران های اقتصادی بوده ایم که زیست سیاسی ایرانیان را تحت تاثیر قرار داده است، بی آنکه آثار و پیامدهای آنها در بلندمدت کنترل و مدیریت شود. بنابراین، نقش تعیین کننده اقتصاد را در سیاستهای زیستی، مقررات و مداخلات مربوط به جامعه از یکسو و فهم این موضوع که تاثیر تحریم های اقتصادی بر کیفیت زندگی جمعی و نوع نگرش ایرانیان به زندگی چگونه بوده است از سوی دیگر، به ما کمک میکند که آثار تحریمهای اقتصادی و رابطه آن با تحول مفهوم زندگی در طول ادوار گذشته را دریابیم. بنابراین، متاثر از عدم تبیین مفاهیم پایه و نگرش اصولی از طریق آشنایی با کارکرد تحریم ها و اثرات آن بر زیست سیاسی، سیاستگذاری های فعلیت یافته در باب مسئله تحریم که تحت تاثیر عدم برآورد روندهای موجود و فقدان چشم انداز تحلیلی آینده پژوهانه قرار گرفته و تا کنون نیز ادامه دارد مورد توجه قرار گیرد. پرسش اصلی این است که تحریمهای اقتصادی چگونه موجب تحول در مفهوم زندگی و فرایندهای زندگی روزمره در میان ایرانیان میشود؟ استدلال مطرح شده آن است که منازعه میان اهمیت زندگی و زیست جمعی در پرتو رفاه و شادکامی جامعه از یکسو و سیاست رسمی دولت مبنی بر اولویت گذاری مسائل غیر اقتصادی از سوی دیگر، تعارض آشکاری در درک وضعیت تحریمی در میان سیاستمداران و شهروندان به وجود آورده است. پژوهش حاضر از حیث سنخ شناسی کاربردی است. با رویکرد کیفی-تفسیری و با بهره گیری از چارچوب نظریه زیست سیاست، تحولات یک دهه اخیر را در حوزه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و تحولات ناشی از تحریم های اقتصادی برای فهم دقیق ابعاد آن را مورد بررسی قرار میدهد و در نهایت اهمیت بعد اقتصادی زندگی را برای شکل دهی به سیاست گذاریها عیان میسازد. روش گردآوری دادهها در پژوهش حاضر اسنادی و ابزار گردآوری دادهها، فیش برداری از منابع اصیل و دارای اعتبار علمی است.
The ongoing events in Iran, which often take the form of alternating crisis cycles, indicate the economic pressures caused by sanctions on the biopolitics of Iranian society. As in the past decade, we have periodically witnessed the emergence of economic problems and crises that have affected the political life of Iranians, without their effects and consequences being controlled and managed in the long term. Therefore, the decisive role of the economy in biological policies, regulations and interventions related to society on one hand and understanding the effect of economic sanctions on the quality of collective life and the attitude of Iranians to life on the other hand helps us to find out the effects of economic sanctions and its relationship with the evolution of the concept of life during the past periods. Therefore, the main question is, how do economic sanctions cause a change in the concept of life and daily life processes among Iranians? The argument put forward is that the conflict between the importance of life and community life in the light of the welfare and happiness of the society on the one hand and the official government policy of prioritizing non-economic issues on the other hand, is an obvious conflict in the understanding of the embargoed situation among politicians and citizens. has created. This research is practical in terms of methodology and with a qualitative-interpretive approach and using the framework of bio-politics theory, it examines the developments of the last decade in the political, economic and social spheres and the developments caused by economic sanctions to understand its dimensions precisely. Finally, it reveals the importance of the economic dimension of life to shape policies. The method of data collection in the current research is documents and the data collection tool is taking samples from authentic and scientifically valid sources.
خلاصه ماشینی:
بنابراين ، نقش تعيين کننده اقتصاد را در سياست هاي زيستي ، مقررات و مداخلات مربوط به جامعه از يک سو و فهم اين موضوع که تاثير تحريم هاي اقتصادي بر کيفيت زندگي جمعي و نوع نگرش ايرانيان به زندگي چگونه بوده است از سوي ديگر، به ما کمک مي کند که آثار تحريم هاي اقتصادي و رابطه آن با تحول مفهوم زندگي در طول ادوار گذشته را دريابيم .
پرسش اصلي اين است که تحريم هاي اقتصادي چگونه موجب تحول در مفهوم زندگي و فرايندهاي زندگي روزمره در ميان ايرانيان ميشود؟ استدلال مطرح شده آن است که منازعه ميان اهميت زندگي و زيست جمعي در پرتو رفاه و شادکامي جامعه از يک سو و سياست رسمي دولت مبني بر اولويت گذاري مسائل غير اقتصادي از سوي ديگر، تعارض آشکاري در درک وضعيت تحريمي در ميان سياستمداران و شهروندان به وجود آورده است .
با توجه به نمونه هايي از ادبيات مورد نظر مشخص شد هيچ يک از اين آثار و ساير منابع مربوط به اين پژوهش سه مفهوم فوق را در ارتباط با معناي زندگي در جامعه ايران و تحول مفهوم زيست سياسي ايرانيان در پرتو تحريم هاي اقتصادي مدنظر قرار نداده اند.
با تمرکز بر ايده اقتصاد انساني و سرمايه انساني به عنوان نظريه هايي که تعارض بين سياست ، اخلاق و اقتصاد را خنثي ميکنند؛ ذکر اين نکته که زندگي انسان معياري براي اقتصاد نيست ضروري به نظرمي رسد اما بايد توجه داشت تابعي از ضرورت اقتصادي ارزش گذاري در عصر حاضر است و هدف اين تلاش ها بهبود خصايص انساني در کليت خود خواهد بود (لمکه ، ١٣٩٦: ١٠٦-١١٠).