چکیده:
در این مقاله فقر چندبعدیِ سالهای 1383 الی 1398 ایران مطالعه شده است. ابتدا از 13 نماگر ترتیبی در چهار بعد «رفاه اقتصادی»، «مسکن»، «سلامت» و «آموزش» استفاده و برای تعیین وزن نماگرها روش تحلیل تناظر چندگانه (MCA) به کار گرفته شد. سپس بر پایه این وزنها یک نماگر مرکب فقر محاسبه گردید و با 5 نوع خط فقر شامل ملاک اجتماع، ملاک اشتراک، 60 درصد میانه، 3 دهک اول و خط فقر مطلق شاخصهای فقر به تفکیک مناطق شهری و روستایی بهصورت مقطعی و سری زمانی به دست آمد. نتایج نشان داد که فقر چندبعدی مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری است. همچنین قدرت جبران فقر در مناطق شهری بالاتر از مناطق روستایی است، به این معنی که در مناطق شهری خانوارها بهتر میتوانند محرومیت در یک بعد را در بعد دیگر جبران کنند. روند فقر در 16 سال مورد بررسی بهصورت نزولیِ محدب است که در سالهای انتهایی تقریباً افقی شده است. بررسی فقر استانها نیز نشان داد که استانهای سیستان و بلوچستان و مازندران به ترتیب بیشترین و کمترین نسبت سرشمار فقر را داشتند.
This paper measures multidimensional poverty from 2004 to 2019. 13 ordinal categorical indicators in four dimensions of "economic welfare," "housing," "health," and "education" are used and to determine the weight of the indicators, the method of multiple correspondence analysis (MAC) is used. Based on these weights, a composite poverty indicator is calculated. With five types of poverty lines, including union criterion, intersection criterion, 60% median, first three deciles, and the absolute poverty line, poverty indicators are obtained cross-sectionally and in time series by urban and rural areas. The results show that multidimensional poverty is higher in rural areas than in urban areas. The Compensating power of poverty is also higher in urban areas than in rural areas. This means that urban households can better compensate for deprivation in one dimension by another. In the 16 years under study, the poverty trend is a convex downward trend that has become almost horizontal in the last years. The study of poverty of the provinces also shows that the provinces of Sistan & Baluchestan and Mazandaran have the highest and lowest headcount ratio of the poverty, respectively.
خلاصه ماشینی:
بهبود سیاست گذاری و کاهش فقر نیازمند شناخت بهتر آن اسـت و بـا اینکـه ادبیـات اقتصاد فقر در ایران نسبتاً گسترده است لیکن پیچیدگی مسائل ، اختلاف در نتایج پژوهش ها، وجود رهیافت ها و روش های متنوع ، و جنبه های هنجاری این حـوزه لـزوم پـژوهش هـای بیشتر برای روشن شدن زوایای مختلف فقر، پاسخ گویی به پرسش های موجود، و همگرایی دیدگاه ها را نشان می دهد.
شاخص FGT که به صورت زیر تعریف می شود (فوستر و همکاران ، ١٩٨٤: ٨٦٣): )به تصویرصفحه رجوع شود) که در آن ܰ تعداد خانوارها (واحدهای مورد مطالعه )، ݍ تعـداد فقـرا (خانوارهـایی کـه درآمد آنها از خط فقر بیشتر نیست )، ࢟ بردار ܰ بعدی درآمد یا هـر معیـار عـددی فقـر، ݕ مقدار معیار عددی فرد ݅ام ، ݖ خط فقر و ٠ ߙ پـارامتر «تنفـر از فقـر (poverty aversion)» است که بر پایه آن این شاخص به طبقه ای از شاخص های فقر تبـدیل مـی شـود.
علی نیا (١٣٨٨) در پایان نامه خود فقر چندبعدی سـال هـای ١٣٨٣، ١٣٨٥ و ١٣٨٦ را بـا چهار بعد (رفاه اقتصادی ، قابلیت ، مشارکت سیاسی و مشارکت فرهنگی ) و با استفاده از ٢٩ نماگر به تفکیک مناطق شهری و روستایی مورد بررسی قـرار داده و بـرای انـدازه گیـری از الگوی معادله ساختاری (زیرمجموعه روش های آماری ) استفاده نموده اسـت .
عرب یارمحمدی (١٣٩٧) در رساله دکتری خود روش هـای متفـاوت محاسـبه فقـر چندبعدی را معرفی و مقدار فقر چندبعدی را با استفاده از هفت روش مختلف برای مناطق شهری و روستایی ایران طی دوره ١٣٨٣ الی ١٣٩٤ محاسبه می نماید و علاوه بر ایـن ، یـک روش جدید نیز که تلفیق روش آلکایر-فوستر و مجموعه فازی است ، پیشـنهاد مـی نمایـد.