چکیده:
دین، حوزه حاصلخیزی از معناست که فارغ از توحیدی یا غیر توحیدی بودن، یکی از پربارترین، معنادارترین و تاثیرگذارترین نظامهای معنایی است که بشر، تجربه کرده و هرگز نتوانسته است (حداقل به طور کامل) از دایره نفوذ و تاثیر آن عبور کند. متن حاضر به دنبال بررسی نظری تاثیر دین (به عنوان یک نظام معنایی جمعی) بر همبستگی و کنش اجتماعی سیاسی در نظریههای جامعهشناسی دین کلاسیک (با تاکید بر وبر و دورکیم) و خوانشهای نوین از آن است. از دید جامعهشناسان دین مدرن مانند ترنر، برگر و لوکمان، دوران حاضر، بیش از آنکه سکولار باشد، دورانی از تجربه رویکردهای پساسکولار و یا بازگشت امر قدسی به زندگی فردی و اجتماعی است. ریشه این نظریههای نوین که به آنها رویکردهای نئودورکیمی اطلاق میشود، در دیدگاه امیل دورکیم به دین، به عنوان عنصر اصلی انسجام و همبستگی اجتماعی و تاکید بر خصلت نامیرایی دین است. آنچه اکنون به عنوان الهیات عملی ظهور کرده است، نوعی دینداری مبتنی بر کنشگری اجتماعی و سیاسی است که فرد را به عنوان یک شهروند، به نظام معنایی جمعی و قدسی شده، پیوند میزند، حتی اگر این امر قدسی، بازتعریف، در دسترس و ابهام زدایی شده باشد.
Religion is a fertile context of meaning, regardless of whether it is monotheistic or non-monotheistic, it is one of the most fruitful, meaningful and influential systems that human beings have been experiencing and have never been able to ignore it completely. The present article seeks to theoretically examine the impact of religion (as a collective meaning system) on social integration and socio-political practices in the classic theories of sociology of religion (especially that of Weber, Durkheim and Simmel) and new readings of it. According to modern sociologists of religion such as Turner, Berger, and Lukman, the present epoch, is more a period of experiencing post-secular approaches or a return of the sacred to individual and social life than of secular ones. The main claim of these new theories (neo-Durkheimian approaches) is to consider religion as a key element of social integration and to emphasis on the immortality of religious meaning in the modern and postmodern world. What has now emerged as practical theology is a kind of practice-based religiosity and social and political activism that connects the individual as a citizen to a collective and sanctified meaning system.
خلاصه ماشینی:
دين ، پساسکولاريسم و همبستگي اجتماعي 1 2 زهرا خشک جان استاديار جامعه شناسي سياسي دانشگاه شهيد باهنر کرمان ، ايران چکيده دين ، حوزه حاصلخيزي از معناست که فارغ از توحيدي يا غير توحيدي بودن ، يکي از پربارترين ، معنادارترين و تاثيرگذارترين نظام هاي معنايي است که بشر، تجربه کرده و هرگز نتوانسته است (حداقل به طور کامل ) از دايره نفوذ و تاثير آن عبور کند.
متن حاضر به دنبال بررسي نظري تاثير دين (به عنوان يک نظام معنايي جمعي ) بر همبستگي و کنش اجتماعي سياسي در نظريه هاي جامعه شناسي دين کلاسيک (با تاکيد بر وبر و دورکيم ) و خوانش هاي نوين از آن است .
ir مقدمه رويکرد غالب در جامعه شناسي دين مدرن ، رويکردي عمدتا پساسکولار است که با خوانشي نئو دورکيمي مبتني بر توجه به ماهيت ناميرايي و امکان دگرديسي دين ، فرافردي بودن (حتي در فردي ترين مناسک ) و تلقي از آن به مثابه نظام معنايي اجتماعي و سياسي است .
توجه به اين تعامل و برساخت دوجانبه بين دين و متن جمعي را مي توان اصلي ترين رويکرد جامعه شناسي دين مدرن و خوانش پساسکولاريستي از نقش دين در جهان مدرن ، تلقي کرد، رويکردي که عمده تاکيد خود را بر مفهوم و مسئله «معنا» قرار داده است .